«چقدر دیر بود، چقدر دیر» اثر جیمز کلمن
«چقدر دیر بود، چقدر دیر» اثر جیمز کلمن
منتشر شده در ۱۴۰۰/۳/۲۰

جیمز کلمن نویسنده و نمایشنامه‌نویس اسکاتلندی است که مقالات ادبی بسیاری نیز دارد. او معمولا داستان‌هایش را به زبان محاوره و غیررسمی اسکاتلندی می‌نویسد،‌ به همین خاطر شاید بسیاری از کشورها فرصت آشنایی با آثار او را نداشته باشند. خوشبختانه زهره مهرنیا کتاب «چقدر دیر بود، چقدر دیر» را با چیره‌دستی ترجمه کرده و نشر نیماژ آن را چاپ و منتشر کرده است تا ما با یکی از آثار ارزشمند جهان که برنده جایزه بوکر نیز شده است، آشنا شویم. برای تهیه این کتاب می‌توانید به ویترین آنلاین نبض هنر مراجعه کنید. 
«چقدر دیر بود، چقدر دیر» ماجرای مجرمی خرده‌پا، به نام سامی است که وقتی به خودش می‌آید در سلول بازداشتگاه است و نمی‌تواند جایی را ببیند؛ فقط به‌یاد دارد که پیش از درگیری با پلیس‌ها، چشمانش سالم بود و پس از کتک‌هایی که در خیابان از آن‌ها خورد، بی‌هوش شد. سامی با تمام وجود منتظر محبوبش هلن است که همچون شخصیت غایب نمایشنامه‌ی در انتظار گودو شاید هیچ‌وقت پیدایش نشود. سامی باید از دست پلیس فرار کند، و خواننده باید پابه‌پای او فرازونشیب این راه را پشت سر بگذارد و به آینده و گذشته سفر ‌کند.
در «چقدر دیر بود، چقدر دیر» تصمیم‌های نامتعارف شخصیت اصلی داستان باعث می‌­شود گاهی از او عصبانی شوید، گاهی بخواهید با او حرف بزنید و سر عقل بیاوریدش، و گاهی هم دلتان به حالش بسوزد و همینطور دچار هیجانات متضاد می‌شود تا شخصیت این مجرم را بهتر بشناسید. بخشی از این کتاب را باهم می‌خوانیم:
« این یه داستان واقعی بود؛ البته به گفته‌ی اون مردی که این رو برای سامی تعریف کرده بود. سامی یه بار همین رو برای یه زن تعریف کرد و او رو تا حد مرگ ترسوند، زنه فکر کرد اینها همه‌ش اراجیفه، فکر کرد سامی می‌خواد گیجش کنه؛ انگار بخواد به روش عجیب رو برای به دست آوردن اون زن به کار ببره و او رو بین داستان و خودش آشفته كنه، لعنتی، چقدر فهمیدن این زن‌ها سخته. البته اون زن هلن نبود، اما می‌تونست باشه، شاید هم خودش بوده، میدونی که چی میگم.
چقدر مضحکه وقتی می‌خوای با یه هدف خاصی به داستان رو برای بقیه تعریف کنی و نمی‌تونی؛ یه شکست تمام عیار میشه. نه تنها به هدفی که داری نمی‌رسی، که چیزی کاملا متضاد با هدفت پیش میاد، کاملا متضاد. این هرچی اسمش باشه، سوءتفاهم نیست. البته شاید هم حق با اون زنه باشه، چون سامی موقع تعریف کردن داستان یه چیزایی رو هم از خودش در آورده بود، چیزایی رو که اضافه کرده بود از کتابی می‌گفت که داشت می‌خوند و راجع به یه افسر پلیس و زنش بود، اونها هم همین کار رو کردن، توی دل بازی رفتن، وظیفه و عشق توی داستان اونها هم با هم قاطی شده بود.»

لینک خرید کتاب:‌ چقدر دیر بود، چقدر دیر

مولفین و انتشارات
تمامی نتایج پروفایل‌ها
رویدادها
تمامی نتایج رویدادها
در ویترین
تمامی نتایج ویترین