نگاهی به رمان محبوب «شازده کوچولو» اثر آنتوان دو سنت اگزوپه‌رى
نگاهی به رمان محبوب «شازده کوچولو» اثر آنتوان دو سنت اگزوپه‌رى
منتشر شده در ۱۴۰۰/۲/۳

«شازده کوچولو» رمان سورئالیستی معروف، اثر آنتوان دو سنت اگزوپه‌رى است. او در این داستان به بیان فلسفه خود از دوست داشتن، عشق و هستی می‌پردازد. «شازده کوچولو» که سومین داستان پرفروش قرن بیستم در جهان است به بیش از ۱۵۰ زبان مختلف ترجمه شده‌ و مجموع فروش از دویست میلیون نسخه گذشته‌است. در ایران نیز ترجمه‌های بسیاری از آن وجود دارد اما اولین و شاید بهترین ترجمه را احمد شاملو انجام داده است. این ترجمه هنوز توسط نشر نگاه منتشر می‌شود و برای تهیه آن می‌توانید به ویترین آنلاین نبض هنر مراجعه کنید.
این داستان، ماجرای پسرکی است که ساکن سیاره‌ای دوردست است و ناچار شده است مدتی در زمین بماند، زیرا فضاپیمای او در نزدیکی زمین دچار مشکل شد. او در مدتی که روی زمین هست با افراد، حیوانات و گیاهان برخورد می‌کند،‌ سعی در شناخت راز و رمز زندگی آدمیان و هستی سایر موجودات دارد. او که تا کنون تنها در سیاره‌ای زندگی می‌کرد و جز یک شاخه گل رز مغرور چیزی نمی‌شناخت،‌ حال برای اولین بار به معنای روابط، دوست داشتن و عشق پی می‌برد و با نگاهی تازه به سیاره‌ی خود بازمی‌گردد. 
شاید دلیل محبوبیت این کتاب تحولی باشد که برخی خوانندگان پس از خواندن آن حس می‌کنند. بسیاری گفته‌اند که پس از خواندن این داستان نیاز به بازتعریف بسیاری از مسائل روزمره را احساس کرده‌اند. دلیل دیگر می‌تواند وجود عنصر عشق باشد. شازده کوچولو دلباخته‌ی گل مغرور خود است و بی‌اعتنایی گل او را به فکر سفر انداخته بود. حال در زمین بسیاری گل شبیه به گل خود می‌بیند اما متوجه می‌شود که هیچ کدام گل او نیستند...
خواندن این کتاب برای هر رده سنی توصیه می‌شود. همچنین هر کس می‌تواند در طول زندگی بارها آن را بخواند و به کشفی تازه برسد. بخشی از این شاهکار ادبی را باهم می‌خوانیم:

«اگر به آدم‌بزرگ‌ها بگویید یک‌خانه‌ی قشنگ دیدم از آجر قرمز که جلوپنجره‌اش غرق شمعدانی و بامش پر از کبوتر بود محال است بتوانند مجسمش کنند. باید حتماً به شان گفت یک‌خانه‌ی صدمیلیونی دیدم تا صداشان بلند بشودکه: وای چه قشنگ! یا مثلا اگر به شان بگویید«دلیل وجود شازده کوچولو این است که تودل برو بود و می‌خندید و دلش یک بره می‌خواست و بره خواستن، خودش بهترین دلیل وجود داشتن هر کسی است» شانه بالا می‌اندازند و باتان عین بچه‌ها رفتار می‌کنند! اما اگر به‌شان بگویید«سیاره‌ای که ازش آمده بود اخترک ب ۶۱۲ است» بی‌معطلی قبول می‌کنند و دیگر هزار جور چیز ازتان نمی‌پرسند. این‌جوری‌اند دیگر نباید ازشان دلخور شد. بچه‌ها باید نسبت به آدم‌بزرگ‌ها گذشت داشته باشند.
اما البته ماها که مفهوم حقیقی زندگی را درک می‌کنیم می‌خندیم به ریش هرچه عدد و رقم است! چیزی که من دلم می‌خواست این بود که این ماجرا را مثل قصه‌ی پریا نقل کنم. دلم می‌خواست بگویم:«یکی بود یکی نبود. روزی روزگاری یه شازده کوچولو بود که تو اخترکی زندگی می‌کرد همه‌اش یه خورده از خودش بزرگ‌تر و واسه خودش پی دوست هم زبونی می‌گشت...» آن‌هایی که مفهوم حقیقی زندگی را درک کرده‌اند واقعیت قضیه را با این لحن بیش‌تر حس می‌کنند.»

از کتاب «شازده کوچولو» ترجمه دیگری نیز در دست است که توسط مهسا حمدیان انجام شده و نشر شانی آن را چاپ و منتشر کرده است. 

مولفین و انتشارات
تمامی نتایج پروفایل‌ها
رویدادها
تمامی نتایج رویدادها
در ویترین
تمامی نتایج ویترین