«سه زن» اثر به یاد ماندنی ثریا ام. لین، ماجرای عشق، دوستی و زنانگی در وضعیت بحرانی جنگ جهانی دوم است. داستانی که از تلاش برای زنده ماندن آغاز میشود و به اعتماد و دوستی میرسد. «سه زن» که از پرفروشترین کتابهای آمازون است، داستان «سه زن» در شرایط متفاوت است که هر سه با دلایل و اهداف خاص خود در صحنهی جنگ حضور دارند و آن گاه که به خطر میافتند ناچارند برای حفظ بقا به یکدیگر بپیوندند.
«سه زن» را فیروزه مهرزاد ترجمه کرده و نشر کتاب کوله پشتی چاپ و منتشر کرده است. برای تهیه این اثر میتوانید به ویترین آنلاین نبض هنر مراجعه کنید.
ماجرای «سه زن» با آشنایی دو پرستار در ایستگاه قطار آغاز میشود. هر دو برای پیوستن به جنگ راهی سفر شدهاند. الی و اسکارلت از خانوادههایی بسیار متفاوت هستند. الی فروتن و بااستعداد است و قصد کمک به مجروحان جنگ را دارد اما اسکارلت قصد دارد نامزد گمشده خود را پیدا کند و به خانوادهاش ثابت کند قویتر از آن است که میپنداشتند. زمانی که آنها به نرماندی میرسند با لوسی زن خشک و عبوسی برمیخورند که در ظاهر بیرحم و غیرقابل انعطاف است. اما به مرور این «سه زن» به هم نزدیک میشوند دوستی عمیقی بین آنها برقرار میشود. اما به هر حال روزگار جنگ است و پرستارهای حاضر در صحنه جنگ نیز به شدت تحت فشار هستند. مدتی بعد شرایط به قدری سخت میشود که آنها مطمين نیستند از این روزها جان سالم به در برند و ناچار میشوند برای نجات خود خطر کنند...
بخشی از داستان «سه زن» را با هم میخوانیم:
الی بهشدت دلدرد داشت و هرچند کشتی آرام حرکت میکرد و در آبهای کمعمق بودند، هنوز حالش خوب نشده بود. آش سرد و نان بیات در معدهاش سنگینی میکرد و بهخاطر مدتها غذای خوب نخوردن، بهطور وحشتناکی احساس ضعف و مریضی میکرد. مدت زیادی از بودنشان در دریا نمیگذشت، اما گویا عمری گذشته بود. جیرهها مدتی طولانی افتضاح شده بود و او در آرزوی میوه یا هر چیزی بود که بیات یا بیمزه نباشد. زمانیکه در بیمارستان آموزش میدید، ماهی یکبار مجاز به خوردن پرتقال بودند و حالا او سعی میکرد تا طعم شیرین مرکبات را مزه کند.
نگاهی سرسری به جلو انداخت، کیپتاکیپ زنانی حضور داشتند که بیشک همانند او مشتاق بودند دوباره به خشکی برسند. هنوز خیلی مانده بود تا برسند، اما او نمیخواست اولین نگاه دقیقش را به فرانسه از دست بدهد. الی دستش را در جیبش کرد و نیمی از میانوعدهای را که صرفهجویی کرده بود بیرون آورد، شکمش بهشدت قاروقور میکرد و تصمیم گرفت بهجای اینکه میان وعدهاش را سهواً در آب بیندازد، آن راحالا بخورد و لذت ببرد. نمیدانست چه مدت از سفرشان باقی مانده است. کشتی اکنون آهسته و پیوسته میان آب حرکت میکرد، و او امیدوار بود بتواند تحمل کند.
لینک خرید کتاب: «سه زن»