«محمود حبیبی کسبی» از شاعران بسیار متبحر با آثار ارزشمندی است که کمتر اهل هیاهوست. او عموما بهندرت اهل رسانه است؛ اما اهالی شعر با سبک و سیاق او بهخوبی آشنایی دارند.
آثار چاپی او همواره جوایز بسیاری را با خود به همراه داشتهاند. از میان آنها میتوان به مجموعه شعر «من شور» اشاره کرد که توانست رتبه اول جایزه چهارمین جشنواره شعر فجر در بخش شعر سنتی را از آن خود کند. این اثر همچنین توانست به مرحله نیمه نهایی جایزه «قیصر امین پور» نیز راه یابد. از دیگر آثار او میتوان «دساتیر» را نام برد.
اثری که اکنون میخواهیم مختصر به معرفی آن بپردازیم، «عدم» نام دارد. این مجموعه شعر از کسبی نخستین بار در سال 1395 توسط نشر «سوره مهر» به چاپ رسید. اشعار این مجموعه بیشتر در قالب غزل بوده و در تعدادی حدود 40 شعر در اختیار مخاطبان قرار گرفته است که انتخاب این تعداد از میان اشعار این شاعر، مهر تاییدی بر دقت نظر و حساسیت او نسبت به آثارش میزند.
مضامین این اشعار، موضوعات مذهبی و آیینی است و فصل مشترک تمامی این اشعار، تبحر و سنجیدگی در انتخاب قافیه و سایر عناصر شعر است. توجه و وفاداری او به ساختار و چارچوب اصلی شعر از ویژگیهایی است که خوانندهی ریزبین خود را مبهوت میکند و مخاطب را با تک تک واژگان همراه میسازد.
تجربهی اشعار ناب محمود حبیبی کسبی را به دوستداران غزل فارسی پیشنهاد میکنیم؛ بهویژه آنانی که گوشه چشمی به اشعار و مضامین آیینی و مذهبی دارند. بدون شک مطالعهی این اشعار سرشار از لحظات ناب برای خوانندگان علاقهمند خواهد بود.
برای تهیه آسانتر این اثر میتوانید به ویترین آنلاین نبض هنر مراجعه نمایید.
غزلی از این مجموعه را تقدیم نگاهتان میکنیم:
توناز کن که به جان می خرم ، نیا این است
گران فروش نه ای ! بلکه نرخ ناز این است
لبم ز سرّ دلم با خبر نگشته هنوز
سکوت کردم و خون می خورم ، که راز این است
چنان گیاه که از خاک ، رو به مهر می کند
زقبله روبه تو آورده ام، نماز این است
تو خود ز خاکی و تا آسمان مرا بردی
اگر پلی به حقیقت زند مجاز ، این است
شبی که زلف تو در باد باز شد ، گفتم
بیا ببین شب یلدا ! شب دراز این است
نسیم معتکف چادر سیاه تو شد
لوای حجب و حیای در اهتزاز این است
کنار قامت تو ، گرم شرم ، سرو بلند
چه سر به زیر نشسته ! که سر فراز این است
نه هر که زخمه به تاری زند ، نوازندست
تو زخم بر دل من می زنی ، که ساز این است
به من مگیر که دل باختم به پاکی تو
که سیره همه عشاق پاک باز این است