«سربازها با گلوله تانگو می‌رقصند» اثر محمد زارع
«سربازها با گلوله تانگو می‌رقصند» اثر محمد زارع
منتشر شده در ۱۴۰۲/۸/۶

«سربازها با گلوله تانگو می‌رقصند» مجموعه‌ای از اشعار کوتاه آزاد است. محمد زارع، شاعر این مجموعه، بازی‌های زبانی جالب و تامل‌برانگیزی را در هر کدام از اشعار به نمایش گذاشته است. نمونه‌ی جالبی از این نوآوری‌های زبانی را در شعر زیر می‌توانید بخوانید:

«از سرزمین
فقط
مین مانده بود...»

در برخورد اول با این کتاب، تصویر جلد و نام کتاب مخاطبان را عمیقا جذب می‌کند. علت این جذابیت علاوه بر بدیع و ژرف بودن عنوان و طرح جلد، هارمونی این دو عنصر است که هر دو در حال نمایش تضادی بزرگ هستند: سربازهایی که علی رغم داشتن قلبی رئوف و خواستار آرامش و شادی، ناچار به ابراز خشونت و انجام رفتارهای غیردوستانه هستند. آن‌هایی که به گروه مقابل  خود نارنجک پرتاب می‌کنند و در دل آرزوی آغوش و رقصی دونفره دارند. تصویر انار روی جلد این کتاب یادآور شعر معروف سهراب سپهری است که می‌گوید: «من اناری می‌کنم دانه/ به دل می‌گویم/ کاشکی این مردم دانه‌های دلشان پیدا بود». این شعر نیز تضاد بین فرد و آنچه در دل اوست را نشان می‌دهد که در عنوان و برخی شعرهای کتاب بیان شده است. 

شعر دیگری از این کتاب که یکرنگی آدم‌ها را زیر سوال می‌برد را با هم می‌خوانیم: 

«هیچ کدام از ما عاشق نبودیم
حتی آسمان
که لحظه‌ای خورشید در دلش می‌تپید
و لحظه‌ای دیگر ماه!»

کتاب «سربازها با گلوله تانگو می‌رقصند» را نشر آنیما چاپ و منتشر کرده است. برای تهیه این اثر می‌توانید به ویترین آنلاین نبض هنر مراجعه کنید و پس از سفارش کتاب، آن را درب منزل خود تحویل بگیرید. 

لینک خرید کتاب: سربازها با گلوله تانگو می‌رقصند

مولفین و انتشارات
تمامی نتایج پروفایل‌ها
رویدادها
تمامی نتایج رویدادها
در ویترین
تمامی نتایج ویترین