«ماریو بارگاس یوسا» نویسنده اهل پرو است که نام او در میان برگزیدگان نوبل ادبیات و همچنین جوایز ادبی دیگری همچون سروانتس به چشم میخورد.
بسیاری از ناشران، آثار بارگاس یوسا را در دسته کتابهایی به شمار میآورند که پیش از مرگ باید خواند. آثار بسیاری از او به فارسی ترجمه شدهاند و طرفداران بسیاری در ایران پیدا کرده است.
از آثار مشهور او میتوان به «سوربز»، «سالهای سخت»، «جنگ آخرالزمان» و... اشاره نمود.
بارگاس یوسا در زندگی خود سالهای سختی را گذراند، بخصوص در دوران کودکی تا نوجوانی. او پس از جدایی پدر و مادرش، تا سالها با مادرش زندگی میکرد و پس از آن پدرش او را در دبیرستان نظام ثبت نام کرد تا دوسال از سختترین و پرچالشترین سالهای زندگی او را رقم بزند؛ تحصیل و زندگی در مدرسهای که خشونت، بخش جداییناپذیر آن است و تجربهی این لحظات، نخستین بارقههای ذهنی او برای نگارش اولین رمانش را پروراند.
«سالهای سگی» نخستین رمان بارگاس یوسا است که در سال 1966 منتشر شد و پس از آن در ایران با ترجمهی بسیار روان و زیبای «احمد گلشیری» در اختیار خوانندگان فارسیزبان قرار گرفت.
سالهای سگی روایتگر زندگی نوجوانانی است که در بستری مملو از خشونت به سر میبرند. در جایی که بر پایههای بیعدالتی استوار است، نوجوانان در سن حساس خود مشغول به یادگیریاند؛ و برخورد این دو موضوع با یکدیگر، کمتر مجالی را برای گفتگو و مناظره پیش پای شخصیتهای داستان میگذارد و از همین حیث، اتمسفری سیاه و خشن برای این داستان بهوجود آمده است.
سالهای سگی یکی از زیباترین و در عین حال سختترین رمانهای بارگاس یوسا است؛ او در این داستان هویت برخی شخصیتها را تا پایان مبهم نگاه میدارد و از همین طریق خواننده را برای کشف شخصیت تا آخرین لحظه با خود همراه میسازد.
اگر علاقهمند به تجربه فضایی خشن و در عین حال مملو از اصول انسانی و اخلاقی هستید، سالهای سگی تجربهی بینظیری برای شما خواهد بود.
گفتنی است این اثر به همت نشر نگاه منتشر شده و هم اکنون در ویترین آنلاین نبض هنر در دسترس علاقهمندان قرار دارد.
بریدهای از این داستان زیبا را باهم میخوانیم:
«میخوای یه چیزی بهت بگم؟ اینجا از عدالت خبری نیست. اگه ستوان اینجا توی آسایشگاه یه ذره آشغال پیدا کنه سه روز بازداشتم میکنه، اما اگه تو سرِ یه سرباز بزنم سه روز منو زندونی میکنن. راستشو میخوای بدونی، دانشآموز؟ افسرها تا بخوای سربازها رو میچزونن اما اونها هم پشت همدیگه رو دارن. ما، سرجوخهها، چوب دو سر طلاییم، از یه طرف افسرها مثل آشغال بامون رفتار میکنن و از اون طرف سربازها چشم دیدنمونو ندارن. هرکاری از دستشون برمیآد میکنن تا روزگار ما سیاه بشه...»
لینک خرید کتاب: سالهای سگی