«پاپیون» داستان مشهوری از نویسنده فرانسوی «هانری شاریر» است که در سال 1969 نگاشته شده است.
کمتر کسی هست که فیلم بسیار مشهور و شناختهشدهی «پاپیون» را نشناسد. این فیلم نیز با اقتباس از این اثر ساختهشده و یکی از زیباترین و بهیادماندنیترین آثار سینمایی دنیاست.
داستان روایتگر بخشی از زندگی واقعی خود نویسنده است. او در خلال سالهای 1931 تا 1945، داستان زندگی خود را در یک بازه 14 ساله روایت کرده است. داستان از جایی آغاز میشود که او به جرم به قتل رساندن یک فروشنده، به زندان افتاده و برای گذران دوران محکومیت خود به جزیره شیطان در آمریکای جنوبی فرستاده میشود...
بسیاری از منتقدان و نویسندگان عقیده دارند تنها 10 درصد از این کتاب، روایتی واقعی است و مابقی آن زاییده تخیلات نویسنده است. جدای از واقعی بودن یا نبودن آن، این اثر بسیار تأثیرگذار بوده و خواننده را به هم ذات پنداری وادار میکند.
این اثر در زمان چاپ نخست خود، به مدت 21 هفته پرفروشترین کتاب در فرانسه بود و بسیاری آن را زیباترین و بهترین کتاب در سبک داستانهای ماجراجویانه میدانند.
گفتنی است این اثر توسط نشر «امیرکبیر» به چاپ رسیده و برای تهیه آن میتوانید به ویترین آنلاین نبض هنر مراجعه نمایید.
باهم بخشی از کتاب را میخوانیم:
«پسرک گستاخ! اگر خیال میکنی که میتوانی از چنگ من فرار کنی، اشتباه میکنی! درست است که کسی چنگ و چنگال را در دستهای من نمیبیند، اما بدان که چنگال پنجههای من تو را تکه و پاره خواهد کرد و دستور این عمل از درون مغز من صادر خواهد شد. و اگر من ترس در دل همه وکلای مدافع انداختهام و در دادستانی بهعنوان دادستانی خطرناک متمایز شدهام از آن است که هرگز نمیگذارم شکار و طعمهام از دستم فرار کند. من نمیخواهم بدانم که تو گناهکاری یا بیگناه، بلکه تنها کار من این است که از هر چه علیه تو و به ضررتست، استفاده کنم. زندگی کولیوارت در محله «مونمارتر» شهادتهای دروغینی که به تحریک پلیس گرفته شده است، و اظهارات خود مامورین پلیس، با این پرونده تهوع آوری که بازپرس برایت ساخته باید تو را آن قدر فاسد و کثیف نشان بدهم که هیئت منصفه از جامعه طردت کنند.» به نظرم میآید که راستی راستی این «آدمخوار» دارد با من حرف میزند، مگر اینکه خواب دیده باشم. خیال میکنم که به من میگوید:« تو کارت نباشد متهم، مخصوصا سعی نکن که از خودت دفاع کنی! من خودم در «جاده تباهی و گندیدگی» تو را سوق خواهم داد و امیدوارم که اعتقادی به هیئت منصفه نداشته باشی!»
لینک خرید کتاب: پاپیون