«علیاشرف درویشیان» نویسنده و نمایشنامهنویس ایرانی است که در سال 1320 متولد شد. او بهواسطه زندگی پرفراز و نشیب خود، همواره در داستانها و نوشتههای خود به بیان مصائب و سختیهای ناشی از فقر پرداخته است. داستانهای او عموما در بستری از این سختیها اتفاق میافتند.
او به علت فقر بهسختی توانست تحصیل کند؛ اما علیرغم تمامی این مشقتها توانست در دوران تحصیل خود با نویسندههای مشهوری همچون جلال آلاحمد، سیمین دانشور و صمد بهرنگی آشنا شده و مسیر مشخصی را در نویسندگی خود دنبال کند. او به علت فعالیتها و دغدغههای سیاسی خود به دفعات بسیاری به زندان افتاد و از تحصیل و تداوم در مسیر یادگیری خود بازماند.
از آثار این نویسنده میتوان «قصههای بند»، «سلول 18»، «آبشوران»، «فصل نان» و... اشاره کرد. اثر دیگری از او که اکنون میخواهیم به معرفی آن بپردازیم «همراه آهنگهای بابام» نام دارد.
این مجموعه شامل تعدادی داستان کوتاه است که در دهه های 40 و 50 به نگارش درآمدهاند. از عنوانهای این مجموعه میتوانیم از ظلمآباد، انار، مادر نمونه من، یاره، و سحر در سبد، نام ببریم.
درویشیان در این مجموعه نیز به بیان بیتکلف سختیهای مردمان فقیر و فرودست جامعه پرداخته است.
مطالعهی این مجموعه داستان زیبا را به دوستداران داستانهای کوتاه ایرانی پیشنهاد میکنیم. بدون شک داستانها و نوشتههای این نویسندهی ارزشمند سرشار از لحظات ناب خواهد بود.
گفتنی است این اثر به همت نشر چشمه به چاپ رسیده و هماکنون در ویترین آنلاین نبض هنر در دسترس علاقهمندان قرار دارد.
با هم بریدهای از داستان «ظلم آباد» را میخوانیم:
آسمان که از صبح ناآرام بود، تیرهتر شد. برق زد و آسمان غرنبهای دهکده را لرزاند و سراسر ظلم آباد یکسره سیاه شد. «بوره» سگ پشمالوی آنها از پائین زوزه کشید. مرغها قدقد کردند و پدرش صلوات فرستاد و صدای شکستن و هیاهو، بعبع و غرش و ریزش از راه دور به گوش رسید و بارانی چون لوله آفتابه بر دهکده فرو ریخت.
از روی تپهها پنجعلی و پسرش که چوپان ظلم آباد بود با شتاب بالا دویدند. فریادشان با همهمه و آسمان غرنبه درهم آمیخت و ناگهان همه جا را آب فرا گرفت. او و پدرش تا آمدند به خودشان بجنبند خانه تکان خورد. فقط پدرش توانست او را بغل کند و با شتاب به پشت بام خانه محبعلی ببرد و از آنجا خود را به درخت توت برسانند و از آن بالا بروند. پدرش ابتدا او را به بالای درخت فرستاد و خودش را که تا کمر در امواج گلآلود و خروشان دست و پا میزد با تقلا بالا کشید. به عقب که نگاه کردند نه خانهای و نه اثری. دیوار خانه محبعلی که بالاتر از خانه آنها بود در آب فرو میرفت...
همراه آهنگهای بابام
منتشر شده در ۱۳۹۹/۹/۵