«روزگار من و شعر» روزگار کسی است که از ۹ سالگی نفسش با شعر گره خورده تا امروز که ۷۶ ساله است و این کتاب را به شعر تقدیم کرده است. این کتاب شامل ۶۳ روایت از زندگی محمد علی بهمنی است که به همت احمد امیرخلیلی گردآوری و تنظیم شده و توسط نشر نگاه به چاپ رسیده است.
بخش انتهایی این کتاب «عکسخانه» است که چهل عکس خاطرهانگیز از روزگار جوانی و تا امروز را دربرگرفته.
از متن کتاب:
«دلم برای خودم تنگ میشود، آری!» من فکر میکنم در تمام عمرم اگر یک حرف راست گفته باشم همین است. انسان همیشه باید از خودش باخبر باشد. انسان باید بپذیرد که تحت هر شرایطی از خودش خبر بگیرد و خبر داشته باشد؛ آن هم انسان امروزی که هم احتیاج همیشگی به جنون دارد و هم احتیاج جنونآور به خبری! من، «محمدعلی» گاهی دلم برای «محمدعلی» تنگ میشود. اینکه بگویم کدامیک از این دو، آن واقعیِ من است غیرممکن به نظر میآید. یک نفر از من کسی است که هستم و دیگری کسی که باید باشم. فاصله میان این دو نفر را شعر به گونهای پر کرده است که هیچ ردّی از مرز این دو، مشخص نیست. این فاصلهای نیست که بگویم شعرِ من پر کرده است؛ چراکه شعر از آنِ من نیست؛ من متعلق به شعر هستم.
تو را گم می كنم هر روز و پیدا میكنم هر شب
بدین سان خوابها را با تو زیبا میكنم هر شب
تبی این گاه را چون كوه سنگین میكند آن گاه
چه آتش ها كه در این كوه برپا میكنم هر شب
تماشایی است پیچ و تاب آتشها، خوشا بر من
كه پیچ و تاب آتش را تماشا میكنم هر شب
مرا یك شب تحمل كن كه تا باور كنی ای دوست
چگونه با جنون خود مدارا میكنم هر شب
چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو
كه این یخ كرده را از بی كسی، ها میكنم هر شب
تمام سایه ها را میكشم بر روزن مهتاب
حضورم را ز چشم شهر حاشا میكنم هر شب
دلم فریاد میخواهد ولی در انزوای خویش
چه بی آزار با دیوار نجوا میكنم هر شب
كجا دنبال مفهومی برای عشق میگردی؟
كه من این واژه را تا صبح معنا میكنم هر شب
روزگار من و شعر، روایتی از زندگی محمد علی بهمنی
منتشر شده در ۱۳۹۷/۱۰/۵