مؤلف: یوستین گردر
مترجم: نازنین عرب
بخشی از متن کتاب:
«نوارهای ضبطشدهای دارم که امن و امان در یک گاو صندوق نگهداری میشوند، قصد ندارم جای گاو صندوق را فاش کنم ولی کنترل همهچیز را در دستان خود گرفتهام. روی آن نوارهای کوچک صدها صدا ضبط کردهام، آدمهای زیادی را می شناسم که اعتراف کردهاند انگیزۀ کافی برای کشتن مرا دارند. نوارها را از یک تا سیوهشت شمارهگذاری کرده و فهرست دقیقی هم از محتوای نوارها تهیه کردهام بهطوریکه میتوانم مورد مدنظرم را به سرعت بین صداها پیدا کنم. درحقیقت آیندهنگری کردهام اگرچه خیلیها اسمش را حیلهگری میگذارند. بسیاری بر این باورند که اصلاً همین نوارها ضامن زنده ماندنم در طول دو سال گذشته بودهاند. تعدادی از آن نوارها در خلال این سالها تکمیل شده و حالا ارزش افزوده هم پیدا کردهاند. ولی نه اطرافیان رازدار من ضامنی برای زندگی آزادانهام هستند نه این نوارها. به خود میگویم از اینجا به آمریکای جنوبی میروم، شاید هم به سمت شرق بروم. در حال حاضر معتاد چشمانداز این جزیره در اقیانوس آرام شدهام. بهنظرم پرتافتادن در شهری بزرگ بهمراتب اندوهبارتر از تنهایی در جزیرهای کوچک در اقیانوس آرام باشد.
فکر میکنم به یکی از این انسانهای مرفه بدل شدهام. البته برای خودم تعجبآور نبود. شاید در طول تاریخ اولین نفر باشم، آن هم در این سطح. این بازار، بازاری بدون محدودیت است و من هم همیشه محصولی برای ارائه داشتم. کار من غیرقانونی نیست، حتی مالیاتهای گزافی پرداختهام، ولی در کنارش صرفهجویی کرده و امروز قادرم مالیات قانونی قابل توجهی در صورت مطالبه بپردازم. حتی پرداختهای مشتریانم ممکن است شرمآور باشند ولی غیر قانونی نبودهاند.
اما حالا متوجه شدهام از امروز به بعد به مردی غیرقانونی بدل میشوم و بنابراین در زمرۀ فقرترینها قرار میگیرم. قصد ندارم پس از این حرفهای آموزشی در پیش بگیرم، نمیخواهم نویسندگی را هم پیشه کنم. سخت تلاش کرده بودم تا زندگی ویژهای برای خود بسازم.»