مؤلف: خوان دیوید نازیو
مترجم: آرمین دارابینژاد
بخشی از متن کتاب:
«میتوانیم بار دیگر پرسشمان را مطرح کنیم: نشانگان چیست؟ ما میدانیم که بهطور کلی نشانگان، اختلالی رنجافرین است و خود را به صورت بیان وضعیتی آسیبشناسانه آشکار میکند؛ اما در روانکاوی نشانگان متفاوت از اختلالی رنجافرین دیده میشود. [نشانگان] بیش از هر چیز، کسالتی است که از فراسوی ما بر ما تحمیل میشود و ما را به چالش میکشد. ما این کسالت را با کلمات غریب و استعارههای دور از انتظار توصیف میکنیم؛ ولیکن چه رنج بدانیمش و چه کلمهای غریب برای توصیف رنج، نشانگان در واقع کنشی غیرداوطلبانه است که به دور از هر مقصود و دانش آگاهانهای تولید میشود. نشانگان کنشی است که چنان که میپنداریم، نه به وضعیتی آسیبشناسانه، بلکه به فرایندی موسوم به ناآگاه اشاره میکند. نشانگان برای ما تجلی ناآگاه است.
نشانگان سه خصیصه دارد. نخست، شیوهای است که مراجع با آن از رنجش سخن میگوید یا جزئیات دور از انتظارِ روایتی را برای ما برملا میکند و بهطور اخص، صحبتی فیالبداهه. برای مثال، آنالیزانی را به یاد میاورم که دربارۀ اضطرابش حین گذشتن از پل میگفت: «برایم سخت است از پل رد بشوم؛ اغلب از پسش برنمیایم، مگر اینکه کسی همراهم باشد. اوقاتی که توانستهام تنها رد بشوم، بدین سبب بوده که سایهی افسر پلیس یا نگهبان یونیفرم به تنی را دیدهام که در آن سوی پل ایستاده است.» خب، در اینجا همین جزئیات مرد یونیفرم به تن است که توجه مرا برمیانگیزد، نه اضطرابِ فوبیایی...»