مؤلف: الکسیس کارل
مترجم: پرویز دبیری
«بین علومی که از موجودات زنده و علومی که از مواد بیجان گفتوگو میکنند اختلاف فاحشی موجود است. فیزیک و هیئت و مکانیک بر مبانی دقیق و روشنی استوار گشتهاند که بیان آنها به زبان ریاضی بهسهولت ممکن است. این علوم به جهان ما جلوه موزونی که در آثار یونان قدیم منعکس است بخشیده و آن را با شبکهای از محاسبات و فرضیههای خود در بر گرفته و در جستوجوی حقیقت توانستهاند از حدود عادی فکر گذشته و در غایت خود به آن معانی که منحصراً به زبان عدد و بهصورت علایم و نشانهها بیان میشوند برسند، درحالیکه علوم زیستی چنین نیستند و کسانی که کیفیات حیات را مطالعه میکنند گویی در میان جنگل سحرانگیزی که درختان بیشمارۀ آن دائماً تغییر شکل و جا میدهند سرگردانند و در برابر انبوه مطالبی که تفسیر آنان ممکن است ولی تعمیم فرمولهای ریاضی درباره آنها میسر نیست خود را خسته و عاجز میبینند. از اشیای دنیای مادی هرچه باشند، ستاره یا اتم، فولاد یا آب، کوه یا ابر، میتوان بعضی خصایص مانند وزن و ابعاد فضایی را انتزاع کرد. این مفاهیم انتزاعی است که عوامل بحث علمی را میسازد نه کیفیات محسوس مشاهده اشیاء، چیزی جز مرحله مقدماتی علم یعنی شکل توصیفی آن نیست. و تنها طبقهبندی کیفیات یا (فنومنها) را در بر میگیرد ولی قوانین طبیعی یعنی نسبتهای ثابت بین کمیتهای متغیر، وقتی که علم انتزاعیتر شد نمودار میشود. از آنجا که علوم فیزیک و شیمی انتزاعی و کمی هستند اینقدر زود و زیاد پیشرفت کردهاند و با آنکه هنوز نمیتوان گفت که ساختمان و ماهیت حقیقی اجسام را به ما شناساندهاند معذلک با کمک آنها میتوان چگونگی کیفیات را پیشگویی و پیشبینی کرد و یا آنها را به میل خود ایجاد نمود، و ما توانستهایم با روشن ساختن راز ساختمان و خواص ماده تسلط خود را بر هر آنچه در سطح زمین است جز «آدمی» محرز سازیم.»