چگونه با پدرت آشنا شدم
چگونه با پدرت آشنا شدم
منتشر شده در ۱۳۹۹/۲/۵

"چگونه با پدرت آشنا شدم" داستان نامه هایی ست که یک مادر برای دخترش مینویسد. داستان آشنایی با پدر او را که طی چه اتفاقاتی یکدیگر را یافته و به هم رسیده اند. قالب طنز این داستان و گفتار شیرین و روان آن و همچنین اتفاقات سلسله واری که هریک به صورت داستانی کوتاه بیان شده اند، دست به دست هم داده اند تا زمین گذاشتن این کتاب به محض شروع آن، کار چندان آسانی برای خواننده نباشد! 
"مونا زارع" پیش از چاپ این کتاب به واسطه نوشته هایش در بخش طنزهای روزنامه شهرونگ و بی قانون شناخته شده بود و با چاپ این کتاب توسط نشر چشمه که کمتر خواننده و اهل فرهنگی از آثار چاپ شده در آن نمیگذرد، به شهرت بیشتری رسید.  
این کتاب در مدت بسیار کوتاهی پس از برگزاری جشن امضای آن، به چاپ دوم و سپس به چاپ های بعدی رسید.  
شروع جذاب این نامه ها اینگونه است: 
"ساعت هفت صبح جمعه بود که تصمیم گرفتم شوهر داشته باشم. چشم هایم کاملا باز نشده بود و قیِ بسته شده روی مژه ها پلک هایم را سنگین کرده بود. سرم را توی بالش فرو بردم و روی شکمم خوابیدم و تا بیست شمردم. چشم هایم را باز کردم و تکه ای از موهایم را دور بین ام چرخاندم و تمرکز کردم. فایده ای نداشت. هیچ چیز دیگر نبود جز شوهر. دلم میخواست همان موقع، همان لحظه، یک نفر روی کره ی خاکی وجود میداشت که شوهر من میبود. از خواب که بیدار شدم دیدم جایش خالی است. پدرت را میگویم. اولش مردد بودم نکند گیج خوابم و جای یک چیز دیگر خالی شده و من آن را با شوهرم اشتباه گرفته‌ام؟ خودم را از رخت‌خواب بیرون کشیدم و روبه‌روی آینه ایستادم. موهایم از عروسی دیشب پف کرده بود و ریملِ دور چشم‌هایم قیافه‌ام را شبیه پاندا کرده بود. زبانم را بیرون آوردم و ته حلقم را نگاه کردم. امکان نداشت، اما مشکلم واقعاً شوهر بود."  

لینک خرید کتاب: چگونه با پدرت آشنا شدم
 

مولفین و انتشارات
تمامی نتایج پروفایل‌ها
رویدادها
تمامی نتایج رویدادها
در ویترین
تمامی نتایج ویترین