«پاییز فصل آخر سال است» نوشته‌ی نسیم مرعشی، برشی از زندگی تک‌تک ماست...  
این نویسنده‌ی جوان در اولین کتاب خود، با جمعیتی چندمیلیونی که جوانان دهه‌ی شصتی را به خود اختصاص می‌دهد، هم ذات پنداری نموده؛ به‌گونه‌ای که وقتی دو فصلِ کتاب را می‌خوانیم، در هر سه روایتِ آن خودمان را می‌بینیم؛ خودمان را که درگیر هویت عاطفی‌مان هستیم؛ خودمان را که در کشمکش روزمرگی شغلی‌مان دست‌وپا می‌زنیم؛ و خودمان را که در تکاپوی میان ماندن و رفتن و زیر پا گذاشتن خاطراتمان گیر افتاده‌ایم... 
کتاب روایتی از زندگی و دغدغه‌های ذهنی سه دختر به نام‌های شبانه، روجا و لیلا است. سه دختر که شخصیت و گرفتاری‌های آن‌ها به‌گونه‌ای در وجود هریک از ما رخنه کرده است. بخصوص وجود جوانان دهه‌ی شصت ایرانی؛ دهه‌ای که نه ریسک کردن را به‌اندازه‌ی نسل پیشین خود می‌شناسد و نه به‌اندازه‌ی نسلِ پس از خود بی‌پروا و نترس است؛ و این جذابیت این کتاب را برای این جمعیت چندمیلیونی رقم‌زده است.  
نسیم مرعشی با چاپ این کتاب توسط نشر چشمه، جای خود را در میان نویسندگان ایرانی باز کرد؛ و با تجدید چاپ بیش از 40 بار، مهر تأییدی بر موفقیت و شناخت هم‌نسل‌های خود زد و به اثبات رساند که قلمی گیرا در به تصویر کشیدن سردرگمی‌ها و ترس‌ها و شک‌های این نسل دارد. این اثر موفق شد جایزه ادبی جلال آل احمد را به خود اختصاص دهد. 
در بخش‌هایی از این روایت‌ها می‌خوانیم: 
«نمی‌دانم این «چیزی شدن» را چه کسی توی دهان ما انداخت؟ از کی فکر کردیم باید کسی شویم یا کاری کنیم. این‌همه آدم در دنیا دارند نباتی زندگی می‌کنند. بیدار می‌شوند و می‌خورند و می‌دوند و می‌خوابند. همین. مگر به کجای دنیا برخورده؟» 
«ما دختران ناقص‌الخلقه‌ای هستیم شبانه. از زندگی مادرهایمان درآمده‌ایم و به زندگی دخترهایمان نرسیده‌ایم. قلبمان مال گذشته است و مغزمان مال آینده و هرکدام آن‌قدر ما را از دو طرف می‌کشند تا دوتکه می‌شویم. اگر ناقص نبودیم الآن هر سه تایمان نشسته بودیم توی خانه، بچه‌هایمان را بزرگ می‌کردیم. همه‌ی عشق و هدف و آینده‌مان بچه‌هایمان بودند، مثل همه‌ی زن‌ها توی تمام تاریخ. و این‌قدر دنبال چیز‌های عجیب و بی‌ربط نمی‌دویدیم...» 

این اثر زیبا و خواندنی را میتوانید از سایت فروش آنلاین کتاب «نبض هنر» تهیه نمایید. 
لینک خرید کتاب: پاییز فصل آخر سال است