هوشنگ ابتهاج
هوشنگ ابتهاج
منتشر شده در ۱۳۹۸/۱۲/۶

به مناسبت زادروز سایه‌ی دلکش درخت شعر و ادب ایران، استاد هوشنگ ابتهاج، شعری از ایشان را باهم می‌خوانیم:

در زیر سایه روشن مهتاب خوابناک،
در دامن سکوت شبی خسته و خموش،
آهسته گام، می گذرد شاعری به راه
مست و رمیده هوش ....

می ایستد مقابل دیواری آشنا،
آنجا که باز آید از دل هر ذره بوی یار...
در تنگنای سینه، دل خسته می تپد
مشتاق و بی قرار...

از پشت شیشه، می نگرد ماه شب نورد
آنجا، بر آن نگار که خوابیده مست ناز.
در پیشگاه این همه زیبایی و جمال
مه می برد نماز....

دنبال ماهتاب،خیال گشاده بال
آهسته می رود به درون اتاق او.
من مانده همچنان پس دیوار،محو و مست
از اشتیاق او....

مه خیره گشته بر وی و آن مایه ی امید
شیرین به خواب رفته در آن خوابگاه ناز.
و آن زلف تابدار، پریشان و بی قرار
از باد عشقباز....

در بستر آرمیده، چو نیلوفری بر آب،
پاشیده ماهتاب بر او سوده های سیم.
لغزد پرند بر تن او، همچو برگ گل،
از جنبش نسیم.....

افتاده سایه روشن مهتاب سیم رنگ
نرم و سپید، چون پر و بال فرشتگان،
بر آن دو گوی عاج که برجسته تابناک
از زیر پرنیان....

آن سیمگونه ساق که با بوسه ی نسیم
لغزیده همچو برگ گل از چین دامنش.
و آن سایه های زلف که پیچیده مست ناز
بر گرد گردنش....

آن زلف تاب خورده به پیشانی سپید،
چون سایه ی امید در آیینه ی خیال.
آن چهر شرمناک که تابیده همچو ماه
در هاله ی ملال....

آن سایه های درهم مژگان که زیر چشم
غمگین به خواب رفته هماغوش راز خویش
و آن چشم آرمیده ی رویا فریب او
در خواب ناز خویش....

من مانده بی قرار و خیال رمیده هوش
مست هوس، گرفته از آن ماه بوس ها.
تا آن زمان که آورد از صبح آگهی
بانگ خروس ها....

برمی دمد سپیده و دلداده شاعری
از گردش شبانه ی خود خسته می رود.
دنبال او، پریده و بی رنگ، سایه ای
آهسته می رود....

مولفین و انتشارات
تمامی نتایج پروفایل‌ها
رویدادها
تمامی نتایج رویدادها
در ویترین
تمامی نتایج ویترین