مشروح «عصر شعر و ترانه» مرداد ماه
مشروح «عصر شعر و ترانه» مرداد ماه
منتشر شده در ۱۳۹۷/۵/۱۰
به گزارش روابط عمومی نبض هنر، سلسله نشست های "عصر شعر و ترانه" با هدف حمایت شاعران جوان و علاقه مندان به شعر و ترانه با حضور کارشناسان ادبی ، شاعران، ترانه سرایان و اهالی موسیقی پنج شنبه های اول هر ماه به سرپرستی "عبدالجبارکاکایی" و با حمایت بنیاد شعر و ادبیات داستانی در فرهنگسرای ارسباران برگزار می شود.
عصر شعر و ترانه ی مرداد، که به دلیل مصادف بودن با ایام دهه کرامت و ولادت امام رضا (ع)، «ملکوت هشتم» نام گرفته بود، پنج نشبه 4 مرداد ماه، با حضور میهمانانی چون، محمد علی بهمنی، ناصر فیض، قاسم صرافان و حامد عسگری در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد. علی جهانگیری، علیرضا بدیع، و مسعود امامی نیز به ترتیب، کارشناسان بخش کارگاهی شعر نو، کلاسیک و ترانه بودند.
عبدالجبار کاکایی جلسه را با شعری از دیوان شمس شروع کرد و از محمدعلی بهمنی جهت شعرخوانی دعوت کرد. بهمنی غزلی تقدیم به پیشگاه امام هشتم (ع) و غزلی عاشقانه خواند. غزل امام رضایی این شاعر معاصر در ادامه می آید:

شرمنده‌ام که همت آهو نداشتم
شصت و سه سال راه به این سو نداشتم
اقرار می‌کنم که من – این های و هوی گنگ-
ها داشتم همیشه ولی هو نداشتم
جسمی معطر از نفسی گاه داشتم
روحی به هیچ رایحه خوشبو نداشتم
فانوس بخت گم‌شدگان همیشه‌ام
حتی برای دیدن خود سو نداشتم
وایا به من که با همه‌ی هم زبانی‌ام
در خانواده نیز دعاگو نداشتم
شعرم صراحتی‌ست دل‌آزار، راستش
راهی به این زمانه‌ی نه تو نداشتم
نیشم همیشه بیشتر از نوش بوده است
باور نمی‌کنید که کندو نداشتم؟!
می‌شد که بندگی کنم و زندگی کنم
اما من اعتقاد به تابو نداشتم
آقا شما که از همه‌کس باخبرترید
من جز سری نهاده به زانو نداشتم
خوانده و یا نخوانده به پابوس آمدم؟
دیگر سوال دیگری از او نداشتم

در ادامه، و در قسمت کارگاهی این نشست، بهرنگ بیرانوند غزلی عاشقانه خواند.

سلام ای دست هایت شاخه های سوسن و مریم
و آن یاس پریشانت، پریشیده ست ما را هم

سلام ای سایه ی آبی، میان این همه مرداد
نسیم سبز لبخندت پر از تکرار ابریشم
....
علیرضا بدیع، کارشناس بخش شعر کلاسیک این عصر شعر و ترانه در مورد غزل بیرانوند گفت: این غزل روایت یک آدم عاشق و دلبسته ی محبوب را توصیف می کند و شاعر از موضع دوم شخص با معشوقه اش سخن می گوید و می شود گفت این غزل حدیث نفس است. او در ادامه افزود، من حس می کنم در این غزل با یک دوگانگی مواجه هستیم، چهار بیت اول این غزل با سه بیت انتهایی اش در حالتی دو گانه است و من چهار بیت ابتدایی را بیشتر دوست داشتم. به گفته ی بدیع، ابیات نخستین این غزل از منطق شعر کلاسیک دور شده و به منطق شعر امروز پناه برده است و ترکیبات زیبایی نیز در این ابیات دیده می شود اما در سه بیت پایانی، چند ضعف بیان و تالیف به چشم می خورد که به این غزل لطمه زده است.

شاعر بعدی، در بخش کارگاهی، صدرا کاوه از شهر قم بود. او ترانه ای در حال و هوای دفاع مقدس خواند.

چقدر خسته شده، از اینکه اینهمه سال فقط سفر کرده
قطار منتظره مسافران برن و به جنگ برگرده

صدا صدای چیه، کنار همهمه ی مسافرای قطار
هنوز تو گوشم صدای موشک و صدای زنگ فرار

مسعود امامی، کارشناس بخش ترانه، در باره این شعر گفت: ترانه ی بسیار خوبی بود و قابلیت بسیار خوبی برای ساخته شدن دارد. امامی ادامه داد: در این ترانه، خط روایت به خوبی چیده شده بود و به نظر می رسد، شاعر چندین سال جلوتر از سن خودش، شعر می گوید. مسعود امامی افزود: اما با این توصیفات خوب، با بودن برخی کلمات مانند «قشنگ» و «شکنجه» در شعر مخالف بودم و همچنین به نظرم این ترانه می توانست پایان بندی بهتری داشته باشد.

ناصر فیض، دیگر شاعر این عصر شعر بود که به دعوت مجری برای شعرخوانی حاضر شد. او در ابتدا به بیتی از «کفاش مشهدی» - (ز مفت خوران فراوان که گرد تو جمع اند / به فکر گنبد خود باش یا امام رضا) اشاره کرد و شعر طنزی با همان قافیه و ردیف تقدیم کرد.

هنوز هم نگران باش یا امام رضا
از این زمانه و اوضاش یا امام رضا
نمانده حرمت و انصاف تازه بدتر از آن
نشسته کبر و ریا جاش یا امام رضا
به قدر یک سر سوزن شکر مربایی
نمانده لای مرباش یا امام رضا
فقط نه لای مرباش از آن شکر چیزی
نمانده داخل حلواش یا امام رضا
به اردبیل سفر می کنند بعضی ها
فقط به خاطر دوغآش یا امام رضا
ولی به مشهد پاک تو من نیامده ام
فقط به خاطر یک آش یا امام رضا
چقدر نامه فرستاده ام به محضرتان
چرا نمی کنی امضاش یا امام رضا
میان بنده و آهو مگر چه فرقی هست
به غیر نافه و چشماش یا امام رضا
به جای کفتر چاهی چه می شود یکبار
نظر کنی به خفاش یا امام رضا
شکسته هر که به اینجا رسیده تا امروز
شفا نشسته به اعضاش یا امام رضا
دوباره بعد زیارت به خاش خواهد رفت
کسی که آمده از خاش یا امام رضا
...
«محمدرضا نعمتی» شاعر دیگر بخش کارگاهی این جلسه شعر بود که غزلی را برای حضار قرائت کرد.

آزاد شد پرنده زمانی که مرده بود
پر زد در آسمان جهانی که مرده بود

نیروی بال های نحیف اش فرو نشست
او ماند و حسرت هیجانی که مرده بود
....
علیرضا بدیع در باره ی این غزل گفت: این شعر بیشتر از آنی که از نظام شعر کلاسیک تبعیت کند، به گفتمان شعر سپید نزدیک است. شاعر موضوعی را روایت می کند ولی این روایت با عناصری همراه هستند که وجود خارجی ندارند. به دلیلی نزدیکی این غزل به گفتمان شعر سپید من از آقای جهانگیری درخواست دارم که نظرشون را در مورد این غزل بفرمایند.
جهانگیری با اشاره به سنت شعر کلاسیک در استفاده از «ردیف» گفت: در شعر کلاسیک، شاعر برای بازتولید معنا در شعر از ردیف استفاده می کرده و ما استفاده از همین سنت را در همین غزل نیز شاهدیم. ردیف، در برخی ابیات این غزل بازتولید معنا می کند. این مسئله، یک تکنیک است و مشخصه ی برجسته ای در فرم نیست. جهانگیری ادامه داد: در شعر دو گرایش وجود دارد، گرایش به زبان و گرایش به معنا. غزلی که شنیدیم غزل خوبی بود که به زبان گرایش داشت و دنبال اتفاق هایی در زبان می گشت.
حامد عسگری دیگر شاعر مهمان عصر شعر «ملکوت هشتم» بود که ترانه ای برای امام رضا(ع) و ترانه ای عاشقانه خواند. ترانه ی امام رضایی او در ادامه می آید:

رو دیوار حجره‌ی آقا بزرگ
كنار شیشه‌های گلاب و بید
چشممو گرفته یه قاب قشنگ
با یه عكس كهنه‌ی سیا سفید
پرده‌ی نقاشیه پشت سرش
طرح یه گنبد و چندتا كفتره
دست آدما به روی سینه و
نگاشون زلاله و معطره
آقاجون می‌گه نبین كهنه شده
دلخوشی لحظه‌های بدمه
توی این عكس فقط ده سالمه
یادگار اولین مشهدمه
آقاجون می‌گه بابام بنا بود
پاك و صاف و ساده و بی ادعا
یه روزی با لب خندون بهمون
گفت: پاشین می‌خوایم بریم امام رضا ...
اسم سلطان خراسان انگاری
همه‌ی وجود و اعتقادشه
پیرمرد سنی ازش گذشته باز
همه‌ی خاطره‌هاشو یادشه
یادشه تسبیح سرخی كه باباش
روبه‌روی گنبد طلا گرفت
یادشه نقاره می‌زدن غروب
یادشه كه دختری شفا گرفت
خاطرات آقاجون شیرینه
می‌گه و دوباره جون می‌گیره
هر دف(ع)ه قصه عكسو می‌گه
حجره عطر زعفرون می‌گیره
می‌گه وقتی زندگی سخت گرفت
وقتی كه هجوم آورده غصه‌ها
هر جای دنیا باشی می‌بیندت:
تو فقط صداش بزن: امام رضا

ریحانه عبدالکریمی شاعر دیگر بخش کارگاهی بود که ترانه ای به مطلع « قصدم از اول هم نبودن بود/ وقت تولد گریه می کردم/ هر روز رنجم بیشتر می شه/ یک قصه ی طولانی از دردم» خواند. امامی در باب این ترانه گفت: در جلسات مختلف شعر دیده اید که برخی از اشعار که در جلسه قرائت می شوند، مورد استقبال بیشتری از حضار قرار می گیرند. این استقبال، به خاطر وجود «آن» هایی ست که در شعر وجود دارد و مخاطب را مجبور به واکنش می کند و تا آخرین بیت شعر می کشاند. این ترانه، تعداد کمتری «آن» داشت ولی می توان با کمی جابجایی و ویرایش بهتر شد.

قاسم صرافان، دیگر مهمان شاعر این جلسه، برای شعرخوانی پشت تریبون حاضر شد. او شعری برای امام رضا(ع)، شعری اجتماعی و شعر عاشقانه ای تقدیم حضار کرد.

اين همه دست به سوي تو دراز است رضا !
باز مشت من و آغوش تو باز است رضا !
باز «من» دارد از آن دور تهي مي‌آيد
آن که مي‌آيد از آن دور جنازه است رضا !
زنده شد پيش نگاهت، تو خدايش شده‌اي
کفرِ «خورشيد» پرستان پُرِ راز است رضا !
دست من نامه‌اي از توست، نوشته‌ست در آن:
به حرم آمدن مست مجــــاز اســت رضا!
هشت رکعت وسط صحن تو افتاد به خاک
رقص عشق است، فقط شکل نماز است رضا !
هر دلي مي‌رسد از راه شکسته ‌است... چقدر-
جاده‌ي عاشقيت حادثه ساز است! رضا !

در ادامه به دعوت «عبدالجبار کاکایی» علیرضا بدیع نیز غزلی تقدیم امام رضا (ع) کرد.

عفو فرمودی غلام رو سیاه خویش را
گرچه خود هرگز نمی بخشد گناه خویش را

سایه ات را از مدار رو سیاهان بر مدار
ماه از شب برنمی گیرد نگاه خویش را

چشم بر گلدسته ها می دوزم و حس می کنم
کفتری در سینه ام گم کرده راه خویش را

ابر ها در سینه ام تا سر به هم می آورند
می کشم تا توس بغض گاه گاه خویش را

در گذار از گنبدت تنها نه ما، خورشید نیز
برکشد از کاکل زرین کلاه خویش را

تا حدیث نور گفتی، شاعران لب دوختند
آهوان سرمه سا، چشم سیاه خویش را

جز تو شاهی نیست در عالم که گاه بارِ عام
پر کند از خیل خاصان بارگاه خویش را

در خراسان یافتم _ای آن که می گفتی مرا
بر زمین پیدا نخواهی کرد ماه خویش را_

هر که روشن دل تر این جا مستجاب الدعوه تر!
همدم آیینه هایش ساز آه خویش را

در ادامه عصر شعر و ترانه مرداد ماه، شاعران شناخته شده ی دیگری همچون صابر ساده، سامی تحصیلداری، سید تقی سیدی و .. به شعرخوانی پرداختند.
از بین شاعرانی که در بخش کارگاهی شرکت کرده بودند و اشعارشان توسط کارشناسان حاضر در جلسه، نقد و بررسی شده بود، سه شاعر به عنوان شاعر برگزیده ی ماه انتخاب شدند که از طرف نبض هنر، پایگاه هنر ایران - حامی مالی این عصر شعر - هدایای نقدی به این دو شاعر اهدا شد.
محمد مهدی اشرف نیا در بخش شعر نو، محمدرضا نعمتی در بخش شعر کلاسیک و صدرا کاوه در بخش ترانه هدایای خود را از «نبض هنر» دریافت کردند.
مولفین و انتشارات
تمامی نتایج پروفایل‌ها
رویدادها
تمامی نتایج رویدادها
در ویترین
تمامی نتایج ویترین