شب دکتر حمید خطیب شهیدی برگزار شد
شب دکتر حمید خطیب شهیدی برگزار شد
منتشر شده در ۱۳۹۷/۴/۱۱
پریسا احدیان:
عصر شنبه، نهم تیرماه سال یکهزار و سیصد و نود و هفت، سیصد و پنجاه و چهارمین شب از مجموعه شب های مجلۀ بخارا با همراهی خانۀ اندیشمندان علوم انسانی، پژوهشکدۀ باستان شناسی و موزۀ ملی ایران به شب «دکتر حمید خطیب شهیدی» اختصاص یافت.

در این شب که در محل تالار فردوسی خانۀ اندیشمندان علوم انسانی برگزار شده بود، سخنرانان: سید محمد بهشتی، ناصر نوروززاده چگینی، بهروز عمرانی، جبرئیل نوکنده، مهرداد ملک زاده و علی دهباشی به سخنرانی پرداختند و در خاتمه دکتر خطیب شهیدی با دوست داران خود سخن گفت.
در ابتدای این شب، علی دهباشی ضمن خوشامدگویی به میهمانان حاضر در این مجلس، به خوانش بخش هایی از زندگینامۀ دکتر خطیب شهیدی پرداخت و بیان داشت که:

“ایشان در سال ۱۳۲۷ در مراغه زاده شدند. در سال ۱۳۵۱ کارشناسی باستان شناسی خود را از دانشگاه تهران اخذ کردند و پس از آن در سال ۱۹۷۵ م دکتری خود را از دانشگاه ناپل شرقی ایتالیا گرفتند. دکتر خطیب شهیدی به زبان های انگلیسی، ترکی و ایتالیایی مسلط هستند. تخصص اصلی اشان بررسی وجوه تاریخی و فرهنگی برآمدن تمدن اورارتو در شمال غرب ایران و نیمۀ شرقی فلات آناتولی است و در این باره کتابها و مقالات متعددی به فارسی و انگلیسی و ایتالیایی منتشر کرده اند.

ایشان از سال ۱۳۵۲ تا ۱۳۶۵ کارشناس مرکز باستان شناسی ایران، از ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۸ استادیار دانشگاه فارابی اصفهان و از سال ۱۳۷۷ تا ۱۳۹۰ استادیار گروه آموزشی باستان شناسی دانشکدۀ علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس بوده و راهنمایی و مشاور تعداد پرشماری رسالۀ دکتری و پایان نامۀ کارشناسی ارشد را بر عهده داشته اند. و همینطور نزدیک به ۴۰ فصل برنامۀ میدانی باستان شناختی را در گوشه و کنار ایران و از جمله محوطه های آغاز دوران تاریخی و فرهنگ و تمدن اورارتویی چون بسطام و حسنلو سرپرستی و راهبری کرده اند.”

وی افزود:”ایشان عضو هیئت تحریریه و گروه مشاوران علمی مجلات علمی و پژوهشی و دانشگاهی است. افزون بر آن از میانۀ دهۀ ۸۰ بدین سو عضو مؤثر کارگروه واژه گزینی باستان شناسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است.”

سپس سردبیر مجلۀ بخارا از سید محمد بهشتی دعوت کرد تا به سخنرانی بپردازد.

سید محمد بهشتی در آغاز سخنانش از علی دهباشی و بخارا تقدیر کرد و چنین بیان داشت:

“از آقای دهباشی از بابت ثبات قدمی که در برگزاری این مجالس دارند، تشکر می کنم. ما نهادهای فراوانی داریم و به نظر می رسد که مسئولیتشان همین چیزهاست. ایشان همیشه اسطوره ای را در ایران به یاد من می آورند و آن «آرش» است. که یک تنه مرزها را مشخص می کنند. انشاء الله خداوند به شما قدرت و نیرو دهد تا بتوانید این مسیر را ادامه دهید.

هر بار در مجالستان شرکت می کنیم و کارنامه ای را نشان می دهید، متوجه می شویم که روزگاری که ما خیلی هم از آن راضی نیستیم، پر از ستارگان درخشان در رشته های مختلف هست و می فهمیم که واقعا فرهنگ ما یک فرهنگ غنی است.”

وی در ادامۀ سخنانش در وصف حمید خطیب شهیدی و خصایل بی حاشیه بودن ایشان در دنیای باستان شناسی اشاره داشت و چنین گفت:

” مقالاتی را با توجه به حشر و نشری که با جامعۀ باستان شناسی داشتم از ایشان خوانده ام. یک نکته که در جامعۀ باستان شناسی ایران کم دیده می شود، باستان شناسی بی حاشیه است. ایشان تقریبا هیچ حاشیه ای ندارند. همه از جناب دکتر به نیکی، علم و دانش یاد می کنند.

نکتۀ دیگر اینکه اکثر دوستانی که در جامعۀ باستان شناسی فعالیت می کنند به اقتضای شرایط خود اصطلاحی ساخته اند به عنوان باستان شناسان از حجر تا قجر، که خیلی راحت در مورد همۀ مسائل اظهار نظر و صحبت می کنند و ما کمتر دیدیم کسانی که در محدودۀ حوزۀ تخصصی خودشان مستقر باشند و برای حفظ حرمت دانش و علم پایشان را از مرزها بیرون نگذارند. ما هرگز ندیدیم که آقای خطیب شهیدی خارج از دایرۀ تخصص خودشان اظهار وجود کنند.

نکتۀ دیگر اینکه عموما باستان شناسان خیلی اهل نوشتن نیستند. برای همین هم هست که آنچه را که می دانند با آنچه نوشته اند خیلی فاصله دارد و اندکی از آنچه یافتند را روی کاغذ آورده اند. دکتر شهیدی هم همینطور هستند؛ یعنی اندکی از آنچه می دانند را نوشته اند؛ گرچه بیشتر از دیگران نوشته اند. این اندکی از آنچه می دانند است. ایشان تنها باستان شناس سر محوطۀ تاریخی نبودند بلکه معلم و راهنمای بسیاری از دانشجویان بودند. تقریبا هیچ کسی را ندیدم که شاگرد دکتر خطیب شهیدی باشد و بدان افتخار نکند.

برای همین هم هست که می شود این را قاطعانه گفت که در دورۀ اورارتو اگر ما پنج نفر در جهان داشته باشیم که حرفی برای گفتن داشته باشند، مسلما یکی از آن ها جناب دکتر خطیب شهیدی است.”

سپس دیگر سخنران این مجلس، ناصر نوروز زاده چگینی از کارنامۀ فعالیت های علمی دکتر خطیب شهیدی در زمینۀ باستان شناسی و خاطرات آشنایی خود با ایشان چنین بیان داشت که:

“ایشان دوره های کاری خود را از زمان دانشجویی چه در ایران و چه در ایتالیا و فعالیت های خود را زمانی که در مرکز باستان شناسی به عنوان کارشناس مرکز آسیب شناسی بودند و هم کار تحقیقات میدانی داشتند و هم اینکه در مواردی به عنوان نمایندۀ دولت ایران در برنامه های دیگر باستان شناسان خارجی شرکت می کردند، آغاز کردند. دورۀ کوتاهی هم در تأسیس رشتۀ مرمت در پردیس اصفهان حضور داشتند. در دهۀ هفتاد در دانشگاه تربیت مدرس بوده و در این مدت هم بانی خیر بودند و دانشجویان بسیاری از دانش و اخلاق و منش ایشان استفاده کردند.

در محوطه های کلیدی کشور حضور داشتند؛ حضورشان در حسنلو و بسطام فراموش ناشدنی است. این محوطه ها هم شناخته شده و هم در تاریخ بسیار مهم هستند.”

وی در ادامه افزود:”آشنایی من با ایشان زمانی آغاز شد که در سال ۵۱ از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شدند و من همان سال وارد دورۀ کارشناسی شدم. و خب این تفاوت راه برای ما وجود داشت و ایشان به اروپا رفتند و بعدها در مرکز باستان شناسی و مخصوصا در پژوهشکدۀ باستان شناسی با ایشان بیشتر برخورد داشتم و این آشنایی تا به امروز ادامه داشته و باعث فراهم شدن روابط نزدیکتری شده است. هیچگاه از جناب دکتر گله و شکایتی در مورد دیگر دوستان ندیدم و از استادان بسیار بی حاشیه هستند.

یکی از ویژگی های بارز ایشان وطن دوستی است. در هر موقعیتی از ایران و فرهنگ آن دفاع می کنند. شاید ۱۵ سال با ایشان در مجموعۀ فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، گروه واژه گزینی باستان شناسی، خدمت خانم صفایی بودیم. در این مدت دکتر خطیب شهیدی سهم اساسی در گروه داشتند.

دکتر مصداق کامل یک فرد ایرانی در رفتار و سلوک است؛ معلم و محقق خوبی است و مدیر خوب و صبوری هستند. شاید نوعی درویشی را می توان در رفتارشان دید.

خود را مقید به حوزۀ تخصصشان کرده اند؛ اگرچه دانش فراوانی در بخش های دیگر دارند. مطالعاتشان در مورد عصر مفرغ است و آهن در شمال غرب ایران و اورارتو و فرهنگ اوراتویی هم به جهت حوزۀ جغرافیایی و هم از جهت حوزۀ زمانی که از موارد مورد توجه ایشان است. البته که در این بخش مراقب برخی حاشیه ها هستند. به یاد دارم اخیرا به بسطام رفتیم و در آنجا مرکزی با عنوان اورارتو شناسی تأسیس شده بود که آقای دکتر خیلی برافروخته شدند. این است که از این حاشیه ها هم مطلع هستند و مراقبت می کنند.

حضورشان در حسنلو هم از این جنس است. بزرگان بسیاری در این منطقه سال هاست کار کرده اند؛ این تپه در سال ۱۳۱۳ خورشیدی توسط یک هیئت تجاری ایرانی کاوش شد و در سال ۱۳۱۵ بوسیلۀ سر اورل اشتین دانشمند انگلیسی چندین گمانه در آن زده شد؛ در سال ۱۳۲۶ یک کاوش تجاری به وسیلۀ آقای فرهادی صورت گرفت و در سال ۱۳۲۸ از طرف ادارۀ کل باستان شناسی آقای مهندس علی حاکمی به اتفاق آقای محمود راد بودند. در سال ۳۴ هیئت مشترک ایرانی و امریکایی به ریاست پروفسور رابرت دایسون مشغول به کار شدند. ایشان با تمام این ها کار کرده اند و تجربیات بسیاری دارند.”

در بخشی دیگر از این نشست، دکتر بهروز عمرانی از سرفصل های مطالعاتی و آثار علمی دکتر خطیب شهیدی اینچنین سخن به میان آورد:

“ایشان از سال ۵۴ از دانشگاهی در ایتالیا در دورۀ اورارتو فارغ التحصیل می شوند. بعد از بازگشت به ایران در سال ۵۵ در مجلۀ ادبیات دانشگاه تهران، تمدن اورراتو در آذربایجان ایران را به نگارش در می آورند. کتاب تمدن اورارتو ترجمه و تألیفش در بخش دوم به مطالعات بعد از ۱۹۶۰ م، از دیگر اتفاقاتی است که توسط آقای دکتر رقم می خورد این مطالعات منجر می شود بسیاری از مقالات و راهنمایی پایان نامه در مورد عصر آهن و اورارتو به نگارش در آید.

پس از کاوش هایی که در سال ۷۹ در تپۀ حسنلو انجام شده بود، منجر به این شد که بازنگری در لایه نگاری و اطلاق آن به دورۀ اورارتویی انجام شود. اشاره کردیم رأس عصر آهن در شمال غرب ایران بسیار در این زمینه اهمیت داشت. در این بخش شاهد راهنمایی و انتشار مقالاتی از ایشان بودیم. و پیوند این مطالعات در رابطه با جریان روند فرهنگی و آثار هنری دورۀ هخامنشی و ماد و ارتباط آن ها با اورارتو ها چیزی است که مورد مطالعۀ جناب دکتر قرار گرفت.

ما شاهد سیر تحول تالارهای ستون دار در مجموعۀ حسنلو بودیم و اینکه به چه دوره ای تعلق دارند و همانطور که بعدها اشاره شد تنها محدود به این نبود، مطالعاتی در مورد دورۀ هخامنشی و شروع آن با مجموعۀ پاسارگاد که مورد عنایت حضار هست، انجام شده بود. و این گزارش ها توسط سازمان منتشر شد.

ارتباط تالارهای ستون دار چیزی که ما در آلتین تپه و توپراک قلعه داشیم و سیر تحول آن در مجموعۀ ماد مثل دوره هایی در تپۀ نوشیجان و سیر تحولی که در مجموعۀ تالارهای حسنلو داشتیم، از شرقی و جنوبی که از تالارهای ستون دار چوبی به سمت ستون ها سنگی است و ابعاد و اندازه های آن ها همگی چیزی بود که در این مطالعات مورد توجه جناب دکتر قرار گرفته بود.

ارتباط و تأثیرگذاری جریان هنری از دورۀ اورارتو به دورۀ ماد و هخامنشی بود. این فقط محدود به تالارهای ستون دار نبود و در مورد فرم و جزئیات معماری معابد اورارتویی و تأثیر آن به مجموعه های آیینی و مذهبی هخامنشی مصداق داشت. در رابطه با آمودها و تزیینات آن ها مثل آجرهای لعابدار تخت جمشید و شوش و تأثیری که ما از مجموعۀ اورارتویی ها داریم و این پیوندها چیزی است که مورد توجه مطالعات دکتر خطیب شهیدی قرار گرفته بود.”

وی در ادامه اظهار داشت:” جداول راهنگاری شمالغرب از دورۀ نوسنگی جدید و هزارۀ ششم قبل از میلاد تا دورۀ اسلامی را دربرداشت. با توجه به جداول راهنگاری شمالغرب که توسط پروژۀ حسنلو ترسیم شده بود، وقفه های زمانی را داشتیم و این چیزی بود که آقای دکتر خطیب شهیدی سعی داشتند با درایت، مطالعات دانشجویان دکتری را به این سمت سوق دهند و سعی کنند با انجام مطالعاتی که می شود این وقفه ها را پوشش داده و این زوایا و نقاط خوب را در مجموعۀ مطالعات باستان شناسی شمالغرب مورد توجه قرار دهند. افتخار داشتم در سال ۸۰ دانشجوی ایشان باشم و مطالعات شمالغرب ایران را انجام دهم.

خب قبل از این اطلاعات ما در مورد دورۀ مفرغ بسیار اندک بود. پس از انجام این مطالعات ما بیش از هشتاد محوطه به دست آوردیم که منجر به انتشار چندین جلد مقالات در مجلات معتبر در مورد شمالغرب ایران بود.

داستان وقفه ای که به نظر می رسید در زمان دورۀ پایانی، دورۀ هشت حسنلو، هم زمان با شروع عصر مفرغ در شمالغرب ایران بود. سرپرستی کاوش کول تپۀ هادی شهر با همراهی دکتر خطیب شهیدی و دکتر عابدی منجر به شناسایی این وقفه بود. سرزمین مادری مجموعۀ عصر مفرغ قدیم را باید در مجموعۀ جنوب ارس پیگیری کنیم. و بخش بیشتری از این خلأ های اطلاعاتی در پایان عصر مفرغ قدیم و دورۀ گذار به عصر آهن با راهنمایی و درایت ایشان و دانشجویان پر شد.

سوای از این ها، نشست های متعددی که جناب دکتر با دیگر محققین در رابطه با شناسایی الگوها و زنجیرۀ سیر تکامل معماری ما می شد که در حقیقت منجر به شکل گیری امپراتوری ماد و هخامنشی بود و موضوع بحث هایی قرار می گرفت که توسط دکتر پایه گذاری شد.

ایشان نه تنها در حوزۀ فعالیت های میدانی و آموزش بلکه در مرکز باستان شناسی ایران منشأ خدمات برجسته ای بودند. کشف کتیبه هایی که در شرق دریاچۀ ارومیه که این مطالعات در سال ۲۰۰۵ با مطالعات مشترک با مرکز شرق شناسی ایتالیا پیگیری شد.

در مورد موضوع وطن پرستی ایشان که مطرح شد باید بگویم که دربارۀ موضوع خلیج فارس و پرداختن به نام این منطقه، شاهد ایراد مواضع تند و مشخصی از آقای دکتر بودیم.”

سپس دکتر جبرئیل نوکنده دربارۀ آشنایی با آثار سودمند دکتر خطیب شهیدی در حوزۀ فرهنگ اورارتو چنین بیان داشت:

“ما امروز گرد آمده ایم تا از تلاش ها و زحمات مرد بزرگی یاد کنیم که هر کدام وی را از زاویه ای و به گونه ای می شناسیم. برای برخی از ما دکتر خطیب شهیدی استادی عزیز و گرانمایه بودند و در کلاس درس ایشان نکات ارزشمندی آموخته ایم. برای برخی از ما استاد خطیب شهیدی سرپرست خوبی برای کاوش ها بوده است. و ما برای روش کاویدن و بررسی میدانی از وی آموخته ایم. پیشکسوتان و استادان خطیب شهیدی را شاید دوست و همکلاسی خوش سخنی بدانند. خاطرات دوران جوانی را از وی در ذهن داشته باشند؛ برای من اما ایشان کسی دیگر است؛ نه دوران جوانی با وی آشنایی داشتم؛ نه در کلاس درسش حاضر می شدم و هیچ تجربۀ کاری با ایشان ندارم. استاد خطیب شهیدی برای من کسی است که دورۀ فرهنگی اورارتو را با نام وی می شناسم. گرچه پیش از او محمد جواد مشکور علاقه ای به مطالعه در این زمینه نشان داده بود و کتابی هم منتشر کرده بود، اما باستان شناسان و پژوهشگران این حوزه نام اورارتو. را به نام دکتر خطیب شهیدی هم آوا آموختند و شناختند. برای ما ایشان همتای کلایس آلمانی است؛ هر دوی این پژوهشگران بخش زیادی از حاجت های میدانیشان را در شمالغرب ایران بر آثار منتصب به اورارتو سپری کردند. استاد خطیب شهیدی علاوه بر اینکه ترجمان پژوهش های کلایس در جامعۀ ایران بود، خود نیز تحلیل ها و تفسیرهای ارزشمندی ارائه کرد و جامعۀ باستان شناسان ایران را از ویژگی ها و زوایای فرهنگ آگاه کرد.”
وی در خاتمه چنین گفت:

“در موزۀ ملی ایران در سال گذشته شانس این را داشتیم که نمایشگاهی از کشور ارمنستان داشته باشیم که بین دو موزۀ ملی ایران و موزۀ تاریخ ارمنستان به یک طرح محتوایی رسیدیم که آثار مشترک از بین این دو سرزمین در دورۀ مفرغ و اورارتو را در تهران به نمایش بگذاریم و استاد از نمایشگاه بازدید کرد و موزۀ ملی هیچگاه آن رورا فراموش نخواهد کرد.”

در ادامه دکتر مهرداد ملک زاده از خاطرات دانشجویی و شاگردی در نزد دکتر خطیب شهیدی سخن گفت و اظهار داشت:

“پیش از اینکه وارد رشتۀ باستان شناسی شوم، اینجا و آنجا که به منابع فارسی در دسترس مراجعه می کردم و به دوره ای مورد علاقه ام یعنی ایران پیش از هخامنشی، اسم آقای دکتر خطیب شهیدی را می دیدم و به تعبیری شاید پیش از آنکه افتخار شاگردیشان را در کلاس درس داشته باشم و پیشاپیش به شاگردی ایشان شتافته بودم. خیلی اقبالم بلند بود که در دانشگاه تربیت مدرس در رشتۀ باستان شناسی پذیرفته شدم و هم ارشد و دکتری را در خدمت ایشان گذارندم.

تجربۀ کلاس های ایشان خیلی دلنشین بود. در کلاس خود را نثار دانشجو می کردند و زمان را صرف آن چیزی می کردند که دلیل گرد هم آمدن ما بود. تنها متکلم وحده نبودند؛ فضای کلاسشان خیلی صمیمانه و تک تک ما درگیر بحث ها شده و موظف می شدیم کاری بیاموزیم .

این شیوه را بعدها که در گروه واژه گزینی باستان شناسی فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی که افتخار داشتم در حضور دکتر خطیب شهیدی باشم بازیافتم.حوصلۀ بسیار و پیگیری و تعهد به نظم جلسات. با اینکه از کرج می آیند از همۀ ما زودتر در سازمان حضور دارند. حضورشان در فرهنگستان مؤثر است چه بسا اگر نبودند خیلی از واژه هایی که ما بدان می نازیم و به تصویب در شورای عالی می رسد، به این شکل تدوین نمی شد.

دکتر مهرداد ملک زاده از خاطرات دانشجویی و شاگردی در نزد دکتر خطیب شهیدی سخن گفت

به یاد دارم در فرهنگستان میان واژه ای بین من و آقای چگینی و دکتر شهیدی اختلاف نظر بود. و اندکی جوانی می کردم و بحث را به سمت خودم می بردم؛ اما روش دکتر خطیب شهیدی به حدی درست بود که من متوجه اشتباه خودم شدم. روش ایشان سرمشقی برای نسل جوان هست.”

وی در ادامه تصریح کرد:”اما آنچه آقای مهندس بهشتی فرمودند نقطۀ عطفی است در بین استادان رشتۀ باستان شناسی که بسیار ی از اساتید نگاه وسیعی به موضوعات دارند و شاید در مورد بسیاری از موارد اظهار نظرهایی می کنند؛ اما این قضیه را در مورد دکتر خطیب شهیدی ندیدیم. همه می دانیم که چقدر می دانند و چقدر می خوانند اما تنها در مورد تخصصشان اظهار نظر می کنند.

باستان شناسی نو در این سال های جدید گهگاه از شکل سنتی خارج و متفاوت شده است. خب این شکل جدید باستان شناسی با آنچه ما پیشتر دوست تر می داشتیم تفاوت دارد و ریاضی و فنی شده و از وجوه علوم انسانی فاصله گرفته است. چندبار دکتر خطیب شهیدی فرمودند که اگر می دانستم که قرار است باستان شناسی اینگونه شود، خیلی هم به آن نزدیک نمی شدم! اما با وجود این جمله ای که می گویند ایشان با تمام ضرب آهنگ ها و ظرایف باستان شناسی نو آشنا هستند. و تمام این هایی که دوست نمی دارند و با تعریف باستان شناسی خودمانی تر متفاوت است؛ به عنوان یک محقق و معلم نگذاشتند که دانشجویان از پیشرفت های جدید علم محروم شوند.

ایشان در کنار وجوه علمی درخشانی که دارند آزادمرد هستند و درویش مسلک، بزرگمنش و بزرگوار. درس انسان بودن را بیشتر به آموختند تا باستان شناس شدن. شاید باستان شناس شدن خیلی آسانتر از انسان بودن است.”

در واپسین لحظات این مجلس حمید خطیب شهیدی ضمن تشکر از برگزار کنندگان این شب و سخنرانان این جلسه بیان داشت که:

“امیدم در این پنجاه سال به عنوان باستان شناس این بوده که باستان شناسی ایران بیشتر به طرف علمی شدن برود. چون آن زمان مسائل حاشیه و … حل می شود. تا وقتی علم نیست هر کسی می تواند ادعا کند که تنها خودش می داند. این است که سعی کردم در این زمینه تا جایی که می توانستم به باستان شناسی این مملکت خدمت کنم.”

در پایان لوح تقدیری از طرف مدیرعامل خانۀ اندیشمندان به دکتر خطیب شهیدی اهدا شد.
مولفین و انتشارات
تمامی نتایج پروفایل‌ها
رویدادها
تمامی نتایج رویدادها
در ویترین
تمامی نتایج ویترین