«زیبایی» موضوع اصلی اثر هنرمندان است. نمایش زیبایی در تمام آثار هنری اعم از نمایشی، تجسمی و سایر گونههای هنر مشاهده میشود و تاثیر هنر بر تمام انسانهای سراسر جهان تا حد زیادی به دلیل درک و دریافت همین زیبایی است. به همین دلیل است که گاهی اثر هنرمندی در گوشهای جهان روح انسانها را سایر نقاط جهان لمس و نوازش میکند.
اما شناخت «زیبایی» آن طور که به نظر میرسد کار سادهای نیست. چه بسا هنرمندانی که در آغاز ارائهی اثری متفاوت، مورد نقد و تمسخر قرار گرفتهاند اما ارزش زیباییشناختی اثر آنها سالها بعد شناخته شد و چه بسا هنرمندانی که هرگز شناخته و تمجید نشدند زیرا بر خلاف آن که به نظر میرسید آثاری زیبا خلق میکنند، هرگز زیبایی آثارشان از منظر فلسفی تایید نشد.
بنا بر این مطالعه و شناخت «زیبایی» برای هنرمندان جدی و کوشا امری ضروری محسوب میشود. موضوع شناخت «زیبایی» در بستر فلسفه بررسی میشود و نظریاتی در مورد آن وجود دارد که در طول زمان توسط فیلسوفان مختلف ارائه و مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. این نظریات در کتاب «تاریخ زیباییشناسی» برنارد بوزانکت بررسی شدهاند و به نظر میرسد این کتاب منبعی جامع و قابل اتکا برای علاقمندان به هنر باشد.
بوزانکت فارغالتحصیل دانشگاه آکسفورد و استاد فلسفه اخلاق بود. او کتاب «تاریخ زیباییشناسی» را تماما بر دانش و تحقیقات فلسفی خود نوشته است. فصل اول کتاب مقدمهایست درباره طرح کتاب و پیوند نظریات با تعریف زیبایی. در فصل بعد به آزمایش احساس زیباییشناختی و نظریۀ موسوم و متداول آن در میان قدمای یونان پرداخته شده است. فصل سوم بدون توجه به رشد تاریخی درون مرزهای عصر باستان، صرف بیان پیوند منطقی اصول کلیای شده که وضعیت همۀ متفکران یونانی را در پژوهشهایشان دربارۀ امر زیبا تعیین میکند. کار پیگیری تاریخی فشاری که بصیرت پیشرو و تجربه بر این مفاهیم وارد کرده است، همراه با فشار ناشی از دستورها (فرمولها) تا وقتی که نقطۀ شکست فرارسید، تا حد امکان در فصل چهارم مطرح شده است. در فصل پنجم و ششم کوشیده نشانههای مرزیای تعیین شود؛ هرقدر هم که این نشانهها کم و از هم فاصله داشته باشند، تا به واسطۀ آنها درک امر زیبا از طریق حرکت پرپیچوتابی ممکن گردد که جهان را به دورۀ جدید میپیوندد. بنابراین نویسنده در فصل پنجم کار خود را محدود به دورهای کرده که بین مرگ اسکندر در سال 323 پیش از میلاد تا گشایش قسطنطنیه به عنوان مرکز امپراطوری روم در سال 330 میلادی میلادی قرار دارد. در فصل ششم بعضی نشانههای استمرار آگاهی زیباییشناختی در قرون وسطا مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل هفتم نویسنده توجه خود را به دو شاعر بزرگ محدود کرده که دورۀ زایش جدید را به ترتیب میگشایند و میبندند؛ یعنی دانته و شکسپیر. امر زیبا به عنوان محل تلاقی عقل و احساس متعلق مابعدالطبیعه است و به عنوان تعبیر زندگی انسان در شرایط و بخشهای متغیرش متعلق نقادی است. ترکیب این دو علاقه، بعد از رشد مستمر جداگانۀ هرکدام، شکلگیری حقیقی زیباییشناسی جدید را شکل میدهد. در فصل هشتم این مسئلۀ فلسفۀ زیباییشناسی جدید بررسی شده است. در فصل بعدی نیز دادههای این فلسفۀ زیبایی شناسی جدید بررسی شده است؛ یعنی فرایندهایی که راه را برای تفکر زیباییشناختی جدید به سوی تدوین مسئله توسط فلسفه و تدارک دادهها از طریق نقادی هموار میکند. این فرایند اخیر یعنی تدارک دادهها در این فصل بررسی شده است.
کتاب «تاریخ زیباییشناسی» را منوچهر صانعی درهبیدی ترجمه کرده و نشر نگاه آن را چاپ و منتشر کرده است. برای تهیه این اثر میتوانید به ویترین آنلاین نبض هنر مراجعه کنید.
سفارش کتاب: تاریخ زیباییشناسی