هفدهمین جلسه نقد کتاب شعر زنان، به نام «یک ماه، یک کتاب» بیست و هشتم خردادماه، این بار برای نقد کتاب «6410روز تنهایی» سرودۀ پونه نیکوی و با حضور غلامرضا طریقی، فریبا یوسفی و کبری موسوی قهفرخی برگزار شد.
در آغاز جلسه فریبا یوسفی درباره پونه نیکوی و فعالیتهای ادبی او سخن گفت، سپس پونه نیکوی که از بندر انزلی برای شرکت در این مراسم به تهران آمده بود، برای حاضران شعر خواند:
سر می گذارم به جنگل، گیلان بیابان ندارد
وقتی که دلتنگ باشی، بنبست پایان ندارد
وقتی که دلتنگ باشی کوهی پر از سنگ باشی
هر نامه ای مینویسی آغاز و عنوان ندارد
آیینه را پای حرفت تا صبحدم مینشانی
تا اینکه چیزی بگوید، حرفی که امکان ندارد
عاشق که باشی و دلتنگ ییلاق و قشلاق یک جاست
فرقی برایت بهار و فصل زمستان ندارد
عاشق که باشی و دلتنگ دست تو در عشق بند است
از کعبه هم میگریزی ترسا و صنعان ندارد
عاشق که باشی و دلتنگ دست دلت مینویسد
بیشک خدایت دخیل است، دست تو جریان ندارد
چون قلب رکنالیمانی قلب تو را میشکافد
در سنگ، گل مینشاند کاری به باران ندارد
او خاک را میشکافد تا اینکه زمزم بجوشد
پیمانه در دست هاجر نقش بیابان ندارد
سوسویی از سومناتش آتش نشاند به عالم
پروانه پروایی از این رقص خرامان ندارد
عاشق که باشی و دلتنگ حرفت به دل مینشیند
مقبول طبعش میافتد، موسی و چوپان ندارد
عاشق نباشی و دلتنگ باران سرآغاز چتر است
عاشق ندارد هوای شهری که باران ندارد
دریا اگر جوهر من، هر برگ گل دفترمن
عاشق که بنویسد از عشق، انگار پایان ندارد
سپس کبری موسوی قهفرخی با اقرار به سخت و ظریف بودن کار نقد، پس از معرفی اجمالی کتاب، برخی از نکات مثبت و منفی کتاب را برشمرد. از جمله نکات مثبت که به آن اشاره شد، زنانگی ملیح و غیرمستقیم زبان شعر خانم نیکوی و همچنین نگاه کردن از زوایای مختلف به موضوع واحد «جنگ» بود. غلبه وزن بر ذهن شاعر که گاهی وی را دچار حشو کرده و استفاده از ترکیبات قدیمی از جمله نکات منفی کتاب نام برده شد.
غلامرضا طریقی گروههای مختلف شاعران از دهه هفتاد به بعد را معرفی کردند و پونه نیکوی را پایبند به سنتهای غزل دانستند و گفتند:
«شعر این گروه چهار ویژگی دارد: توجه به سلامت زبان؛ نوآوری در محتوا؛ انتخاب زاویه دید متفاوت و تنوع موسیقایی. تنوع موسیقایی برگ برندهی کتاب پونه نیکوی است و در این زمینه خیلی خوب عمل کرده است. زاویهی دید گاهی نو است و گاهی نیست. در واقع زاویههای دید خوب و نویی انتخاب شده اما کلمات و پردازش زبان نو نیست و به نوعی کلمات در شان آن زاویه دید ناب نیست. نوآوری در محتوا نیز گاهی خوب بوده و گاهی خیر، و لازم است در این زمینه ظریفتر عمل شود. اما در زمینهی سلامت زبان گاهی ایرادهایی داشتند که از ایشان و از این گروه شاعران پذیرفته نیست. این ایرادها حتی گاهی به ضعف تالیف منجر شده است. لازم است ایشان کمی بیشتر به خودشان سخت بگیرند زیرا شاعری توانمند هستند که میتوانند با رفع این ایرادات به اوج برسند.»
ایشان همچنین دو نکته منفی دیگر را متذکر شدند: تکلفهایی در زبان که ضربهزننده هستند و غزلهای خوبی که مطلعهای گیرا ندارند.
پس از صحبتهای ایشان، فریبا یوسفی ضمن تشکر از پونه نیکوی برای فراهم آوردن فرصت نقد که در واقع فرصت آموختن برای همه است، نظر خود را در مورد کتاب او چنین بیان کرد: «شعر زنان از آغاز تاریخ ادبیات تا امروز غالبا مقلد و منفعل بوده است، در روزگار ما پروین اعتصامی چندان نشانهای از «من» شخصی خود در شعرهایش ندارد و سرودههایش حکمی و اجتماعی هستند، طاهره صفارزاده، سپیده کاشانی نیز اجتماعی سرودهاند. فروغ فرخزاد بیشتر از «من» شخصی سخن گفته است و در دوره دوم شعری خود نشانههایی از نگاه اجتماعی دارد. اما این کتاب پونه نیکوی شکل خاصی دارد. در این کتاب من شخصی شاعر، زنانگی او و من اجتماعی او را با هم میبینیم و شعرها اجتماعی ـ عاشقانه هستند.»
مریم جعفری آذرمانی درباره این کتاب و با اشاره به صحبتهای منتقدان گفت: «نمیتوان قانونی کلی در مورد حشو و تکرار گذاشت و آنها را همیشه آفت دانست. شاید طبیعی باشند یا حتی حسن یک سخن باشند. همچنین نمیتوان مطلع شعر را از سایر ابیات شعر جدا کرد و باید غزل را یک واحد شعری دانست.»
نغمه مستشار نظامی درباره شاعر گفت:«پونه نیکوی، نگاه وزندگیش شعر است و میتواند خود را به جای جنگل و دریا بگذارد.» او همچنین اعلام کرد که در روزگار ما جای شعرهای عاشقانه زنانه، همسرانه، مادرانه و ... خالی است و این خلاء با سرایش شعرهایی از این دست میتواند پر شود.
در انتها پونه نیکوی شعر دیگری خواند:
مرا به یاد خودم بنداز دلم برای خودم تنگ است
زنی شبیه خودم با من میان آینه در جنگ است
زنی که فاختهای غمگین به روی شانهی خود دارد
پریچهای که به تنهایی خودش ترانه و آهنگ است
برای زخمهی انگشتش چه سازها که نمیسازند
قسم به طرهی باریکش که رشتههای دل چنگ است
به من شبیهتر از من باش به من که تشنهی آغوشم
ببین که نقش و نگار من چه قدر با تو همآهنگ است
مرا به یاد خودم بنداز که شور فاخته برخیزد
اگر اگر که بخواند باز میان عقل و دلم جنگ است
آهای عشق قیامت کن در این لیالی بیمجنون
چه باک از اینکه دلآرامم گمان کند که دلم سنگ است
سپس حاضران در جلسه شعرخوانی کردند. ابتدا کبری موسوی قهفرخی شعری خواند:
لب باز کردم واژهای بیباک بیرون زد
پروانهای از حفرهای غمناک بیرون زد
واژه به مست-آگاهی خلسه دری وا کرد
از کوکنار نورسی تریاک بیرون زد
گنجشک شد بر سیمها وردی مقدس خواند
آنگاه از محدودهی ادراک بیرون زد
در سرزمین من رسول نوظهوری شد
هرجا عصا کوبید آبی پاک بیرون زد
این زن که در غاری به نام من پیمبر شد
از لابلای گیسوانش تاک بیرون زد
بدمست شد، نامی نباید را به لب آورد
یاقوت سرخی از اناری چاک بیرون زد
بیهوده کوشیدم به پنهان کردنت ای عشق!
آن دانهای که کاشتم از خاک بیرون زد
سپس غلامرضا طریقی غزلی خواند:
من آن یخم که از آتش گذشت و آب نشد
دعای یک لب مستم که مستجاب نشد
من آن گلم که در آتش دمید و پرپر شد
به شکل اشک در آمد ولی گلاب نشد
نه گل که خوشهی انگور گور خود شدهای
که روی شاخه دلش خون شد و شراب نشد
پیمبری که به شوق رسالتی ابدی
درون غار فنا گشت و انتخاب نشد
نه من که بال هزاران چو من به خون غلطید
ولی بنای قفس در جهان خراب نشد
هزار پرتو نور از هزار سو نیزه
به شب زدند و جهان غرق آفتاب نشد
به خواب رفت جهان آنچنان که تا به ابد
صدای هیچ خروسی حریف خواب نشد
شاعران دیگر از جمله مریم جعفری آذرمانی، نغمه مستشار نظامی، الهه تاجیکزاده، آلاله جنیدی، سعیده اصلاحی، سیدمهدی لواسانی، گرشاسب طاهری و... نیز از سرودههای خود برای حاضران خواندند.
هفدهمین جلسه نقد کتاب شعر زنان
منتشر شده در ۱۳۹۷/۳/۳۰