«موشها و آدمها» شاهکار جهانی نویسنده آمریکایی «جان اشتاین بک» است که تصویر واقعگرایانهای از رکود اقتصادی و همچنین نژادپرستی رایج آمریکا در دههی ۱۹۳۰ را نشان میدهد.
داستان روایتگر زندگی دو کارگر آمریکایی با نامهای جورج و لنی است که در همهی لحظات سخت تلاش برای پیدا کردن کار در مزارع و کشتزارها، پابهپای یکدیگر قدم برداشته و سعی در تغییر زندگی خود دارند. علیرغم این همراهی، آن دو در ویژگیهای ظاهری واخلاقی با یکدیگر متضاد بوده و همین تضاد، در روند داستان منجر به ایجاد دردسر و چالشهایی میشود.
جرج و لنی، دو شخصیت اصلی داستان، نماد آرمانهای سرکوبشدهی قشر کارگری در دوران رکود اقتصادی آمریکا هستند و موشهانیز باری از این نماد را بهدوش میکشند؛ نماد قدرتی که هرموجودی میتواند به موجود ضعیفتر از خود اعمال کند...
این اثر خواندنی توسط نشر «ایجاز» به چاپ رسیده و هماکنون در سایت فروش آنلاین کتاب «نبض هنر» در دسترس علاقهمندان قراردارد.
بخشی از این داستان را باهم میخوانیم:
جورج نگاه تندی به او انداخت و پرسید: «اون چی بود از جیبت درآوردی؟»
لنی زیرکانه گفت: «چیزی تو جیبم نیست!»
«میدونم، دیگه تو جیبت نیست. تو دستته! چیه تو دستت؟ چی قایم کردی؟»
«هیچی جورج، به خدا هیچی!»
«بدش به من، یالا!»
لنی دست بستهاش را از جورج دور برد. «چیزی نیست، یه موشه فقط جورج!»
«یه موش؟ یه موش زنده؟»
«نه جورج، مرده. اما من نکشتمش! به خدا نکشتمش. مرده پیداش کردم.»
جورج گفت: «بدش بیاد!»
«آخ جورج، بذا پیشم باشه!»
«گفتم رد کن بیاد!»
دستِ بستهی لنی به آهستگی اطاعت کرد. جورج موش را از او گرفت و آن را به آن طرف آبگیر، به میان بوتهها، پرت کرد. «من نمیفهمم یهموش مرده به چه دردت میخوره!»
لنی گفت: «تو راه که داشتیم میاومدیم با شستم نازش میکردم...»
لینک خرید کتاب: موشها و آدمها
- به انتخاب پرستو جعفری - خبرنگار نبض هنر