برای تجربهی لحظاتی منحصربهفرد و دلهرهآور، اولین اثر «دونالد ری پولاک» با نام «شیطان، همیشه» را به شما پیشنهاد میکنیم.
داستان پیش رو روایت مردی به نام ویلارد راسل است که پس از تحمل بیوقفهی شکنجه دراثنای جنگ جهانی دوم، به خانه بازمیگردد؛ اما این پایان سختیهای او نیست؛ چراکه همسر او با بیماری سختی دستوپنجه نرم میکند و ویلارد ناچار به تاب آوردن در برابر مرگ دردناک همسر خود نیز هست.
از ویژگیهای داستان این است که در آن شخصیتی بهعنوان قهرمان دیده نمیشود؛ داستان دارای چند شخصیت اصلی است که همه در کنار یکدیگر لحظاتی خاص را برای خواننده ایجاد میکنند و همگی به یکمیزان درروند داستان تأثیرگذار و پراهمیت هستند.
ری پولاک در نخستین اثر خود به شکلی غیرقابلپیشبینی شما را در لحظات گوناگون، در موقعیتهای غریبی قرار میدهد که لمس این لحظات چیزی فراتر از خواندن یک کتاب را برای خواننده رقمزده است.
این اثر که به همت نشر نگاه به چاپ رسیده، هماکنون در سایت فروش آنلاین کتاب «نبض هنر» در دسترس دوستداران سبکهای خاص کتابخوانی قرار دارد.
.
بخشی از این اثر را باهم میخوانیم:
«مال پدرت بود. یه هفتتیر خودکار آلمانیه. از جنگ آورده بودش. فکر کنم دوست داشت این مال تو باشه.»
ارسکل هرگز از هفتتیر استفاده نمیکرد، برای همین تا ویلارد رفته بود اوهایو، آن را در محفظهای زیر کفپوشهای دودخانه مخفی کرده بود. فقط گهگاه میرفت سروقتش و آن را تمیز میکرد. وقتی دید گل از گل پسر شکفت، خیلی خوشحال شد که تفنگ را نشکسته یا نفروخته است.
تازه شام را تمام کرده بودند و هنوز یکتکه خرگوش سرخشده توی دیس وسط میز بود. ارسکل کمی با خودش بخورم نخورم کرد که آن تکه را برای صبحانهاش نگه دارد یا نه و دستآخر گوشت را برداشت و به دندان کشید.
آروین با دقت لفاف تپانچه را کنار زد. تنها اسلحهای که پدرش در خانه داشت یک تفنگ ۲۲ بود که ویلارد هرگز به آروین اجازه نمیداد به آن دست بزند، چه برسد که با آن شلیک کند؛ اما دایی ارسکل دو سه هفته بعد از آمدن آروین، او را به جنگل برده بود و یک تفنگ رمینگتون ۱۶ هم دستش داده بود و به او گفته بود: «در این خونه بهتره یاد بگیری چه جوری شلیک کنی، مگه اینکه بخوای از گرسنگی بمیری.»...
لینک خرید کتاب: شیطان، همیشه
- به انتخاب پرستو جعفری - خبرنگار نبض هنر