«آپارتمان اجارهای» ازجمله شاهکارهای نویسندهی ترکیهای «عزیز نسین» است که به همت نشر نگاه به چاپ رسیده است.
طنزهای گزنده و تلخ سیاسی و اجتماعی عزیز نسین، همواره مخاطب را در موقعیتی شگفتانگیز قرار میدهد تا تجربهی شرایطی مشابه با جامعه خود را توسط یک نویسنده خارجی تجربه کند. این اثر چنین موقعیتی را بیش از سایر آثار عزیزنسین در اختیار خواننده میگذارد؛ چراکه بابیانی شیوا و منحصربهفرد و آمیخته با طنز، معضلاتی از قبیل پولپرستی، خرافات، فساد اداری، اختلاس و مصرفگرایی رایج در جوامع مدرنیزه را به تصویر کشیده است.
نکته جالبتوجه نوشتههای عزیز نسین، بیان فانتزی و شاید غلو شدهی او در زمان نوشتار داستان است که اکنون در بسیاری از جوامع به بخشی از واقعیتهای تلخ آن تبدیلشده است!
آثار دیگری از عزیز نسین توسط این انتشارات به چاپ رسیده که ازجمله آنان میتوان از «میز یک کارمند»، «شوهر آمریکایی»، «پخمه»، «دختر شایستهی شهرمون» و... نام برد.
آثار عزیز نسین به علاقهمندان طنزهای تلخ سیاسی و اجتماعی توصیه میشود. برای تهیه این آثار میتوانید به ویترین آنلاین «نبض هنر» مراجعه نمایید.
.
بخشی از «آپارتمان اجارهای» را باهم میخوانیم:
فردی باوقار و متانت که نمیشناختم در آستانۀ در با پروندههایی در بغل ایستاده بود. بالاخره با ادب وارد اتاق شد و گفت:
_ خیلی معذرت میخواهم قربان، من مخلص شما «سارا چلی» از هیئت پیران و بازنشستگان هستم. شاید شما شنیده باشید که در کلانتری محلی، کمیسری تازه انتخاب کرده اند.
شنیده بودم. چند روز بود که همه از این موضوع صحبت میکردند. کمیسری که در هیچیک از کلانتری ها کاری برایش پیدا نشده و به علت تکیه اش به تنبیه و زور اکنون او را به کمیسر کلانتری محل ما منتصب نموده بودند. همهجا و همهکس از او صحبت میکردند، ولی من نمیدانم از روی چه احساسی بود که به مرد گفتم:
_ نخیر، من نشنیده ام…
_ قربان، اما باید دانسته باشید که او کمیسری است که شرارت را آورده، خدا لعنتش کند… معاذ الله گویی خود را خدا میداند، هر جا میرود آنجا را به آتش میکشد، هیچکس از دست او دست و پای سالمی ندارد و از ظلمش در امان نیست. حتی از یک نفر که تنها طعنه ای به او زده بود شنیده ام که هیجده ماه زندان برایش بریده است. مگر چنین کمیسری هم پیدا میشود آقا؟…
بههرحال چون خودم مأمور بودم، این امر برایم قابلقبول نمی آمد. بنابراین گفتم؟
_ ساحت ما نور است آقا، چنین افتراهایی نمیچسبد.
_ اما قربان باید بدانید که محل ما نیز چون آب پاکی تمیز و زلال است. هیچکس به کار کسی دخالت نمیکند. سالهاست که در محلۀ ما اختلافی و یا واقعهای به وجود نیامده است. ولی اکنون به علت اینکه از این کمیسر ناراحتی داریم، طوماری نوشته ایم که خدمتتان تقدیم میدارم. بقیۀ دوستان در سایر کوچهها و محله های اطراف تحت استحفاظ در خانه را میزنند و استشهاد جمع میکنند. تصمیم داریم تمام نامه ها و طومارها را به هم پیوست و برای وزیر کشور بفرستیم. امضاء و طومار به صدها متر میرسد قربان… اکنون بفرمایید این تقاضای ماست با هفتادودو امضاء… لطفاً شما نیز امضاء بفرمایید…
دیگر نمیدانستم چه بکنم، بهناچار اندیشیدم که اگر امضاء نکنم، حتماً به من ترسو خواهند گفت… اما که؟ من ترسو هستم؟ بلافاصله تقاضا را گرفته و زیرش را امضاء کردم. ولی در این فکر بودم که حتماً بلایی از این بابت به سرم خواهد آمد، ولی دیگر کار از کار گذشته بود و امضایم را بر روی کاغذ ثبت نموده بودم. اما باید اعتراف کنم که هم به امضای اصلیام شباهت داشت و هم نداشت… اگر کار در آتیه خلاف انتظار بود و اگر موقعیت را نادرست میدیدم، امضای خودم را انکار میکردم...
نگاهی به آپارتمان اجاره ای عزیز نسین
منتشر شده در ۱۳۹۹/۳/۱۳