کتاب هنر شفاف اندیشیدن با عنوان اصلی The art of thinking clearly کتابی در زمینه تصمیمگیری، شناخت و اشتباهها از جنبههای روانشناسی اثر رولف دوبلی است.
رولف دوبلی، نویسنده، رماننویس و کارآفرین سویسی است و فارغالتحصیل امبیاِی و دکترای فلسفهی اقتصاد از دانشگاه سنتگالن سویس است. رولف دوبلی به خاطر نوشتن کتاب هنر شفاف اندیشیدن بسیار معروف شد و کتابش به سرعت در صدر جدول کتابهای پرفروش آلمان قرار گرفت و به زبانهای متعددی ترجمه شد.
این کتاب ترجمه عادل فردوسی پور، بهزاد توکلی و علی شهروز است و از نشر چشمه به چاپ رسیده است.
پشت جلد کتاب هنر شفاف اندیشیدن آمده است:
آیا تابهحال…
زمان صرف چیزی کردهای که در آینده احساس کنی ارزشش را نداشته؟ پول زیادی برای خرید اینترنتی پرداخت کردهای؟ به انجام کاری که میدانی برایت مضر است اصرار کردهای؟ سهام خود را خیلی زود یا خیلی دیر فروختهای موفقیت را نتیجهی کار خود و شکست را نتیجهی تاثیر عوامل بیرونی دانستهای؟ روی یک اسب به اشتباه شرط بستهای؟
اینها نمونههاییاند از خطاهایی که همهی ما در تفکر روزمرهی خود دچارشان میشویم. اما با شناخت چیستی آنها و دانستن نحوهی شناساییشان، میتوانیم از آنها دوری کنیم و تصمیمهای هوشمندانهتری بگیریم.
این کتاب شامل مواردی است که تحت عنوان خطاهای ذهنی شناخته می شود. در واقع ما در طول فرآیندهای مختلف ذهنی از جمله تصمیم گرفتن، انتخاب کردن و… دچار خطاهایی میشویم که بعضا حتی چیزی از آنها نمیدانیم.
رولف دوبلی، خود در مقدمه کتاب چنین مینویسد:
ناتوانی در شفاف اندیشی – یا به قول متخصصان «خطای شناختی» – یک انحراف اصولی از منطق است، انحراف از افکار و رفتار بهینه، عقلانی و مستدل. منظور من از «اصولی» خطاهای گاهبهگاه در تصمیمگیری نیست، بلکه منظور اشتباههای متداول و موانعی بر سر راه منطق ماست که دایما ما را گرفتار میکنند: الگوهایی که نسلهای گوناگون در قرون مختلف تکرار میکنند. مثلا دستبالا گرفتن اطلاعات خودمان خیلی متداولتر از دستکم گرفتنشان است. یا خطر از دست دادن یک چیز خیلی بیشتر ما را برانگیخته میکند تا امکان به دست آوردن یک چیز مشابه. (کتاب هنر شفاف اندیشیدن – صفحه ۱۵)
عادل فردوسیپور نیز در مقدمه کتاب هنر شفاف اندیشیدن مینویسد:
رولف دوبلی در این کتاب میکوشد براساس مطالعات، تحقیقات و تجربیات شخصیاش عمدهی این خطاها را شناسایی، بازخوانی و معرفی کند. همانگونه که خود در مقدمهی کتابش ذکر میکند، فهرست خطاهایش کامل نیست و موارد دیگری را نیز میتوان به آن افزود. او براساس مشاهدات علمی، نتایج آماری، استدلالها و استنتاجهای منطقی (در حوزهی علوم اجتماعی)، با ذکر مثالها و نمونههای ملموس، جهانبینی خود را دربارهی خطاهای شناختی مطرح میکند.
این کتاب در ۹۹ بخش کوتاه تک تک خطاهایی که ذهن به شکل غیرعمدی و ناخودآگاه مرتکب میشود را به همراه مثالهای مختلف و عموما ساده و قابل درک بررسی میکند. برخی از فصلهای جالب این کتاب عبارتند از:
چرا باید به قبرستانها سری بزنی؟ -خطای بقا
آیا دانشگاه هاروارد شما را باهوشتر جلوه میدهد؟ -توهم بدن شناگر
چرا ابرها را به شکلهای مختلف میبینی؟ -توهم دستهبندی
چرا مرتب دانش و تواناییهایت را دستبالا میگیری؟ -اثر بیش اعتمادی
کمتر از آن چیزی که تصور میکنی در اختیار توست. -توهم کنترل
چرا آخرین شیرینی جعبه دهان تو را آب میاندازد؟ -خطای کمبود
هرکسی در اوج، زیبا به نظر میرسد. -اثر هالهای
بهتر تصمیم بگیر – کمتر تصمیم بگیر. -خستگی تصمیمگیری
چرا باید کشتیهای خود را آتش بزنید؟ -ناتوانی در بستن درها
چرا تصمیمهای سال جدید نتیجه نمیدهند؟ -اهمال
کسی که چکش به دست دارد فقط میخ را میبیند. -تغییر شکل حرفهای
چرا نباید اخبار را دنبال کنی؟ -توهم اخبار
رولف دوبلی در قسمت دیگری از مقدمه خود مینویسد:
در واقع آروزی من کاملا ساده است: اگر ما بتوانیم بزرگترین خطاهای فکری را بشناسیم و از آنها در زندگی شخصی، شغلی یا در دولتمان پرهیز کنیم، ممکن است شاهد جهشی در موفقیت خود باشیم. نیازی به حیلههای جدید، طرحهای نوین، ابزار غیرضروری و کارهای طاقتفرسا نیست؛ تمام آنچه ما بدان نیاز داریم پرهیز از بیخردی است. (کتاب هنر شفاف اندیشیدن – صفحه ۱۶)
همه ما در طول روز همواره در حال تصمیمگیری، فکر کردن، انتخاب کردن، مقایسه کردن و… هستیم. یعنی کارهایی که توسط ذهن انجام میشود. اما آیا واقعا این کار را درست انجام میدهیم؟ آیا همیشه تصمیمات درستی میگیریم؟ آیا همیشه بهترین گزینه را انتخاب میکنیم و در مقایسه دچار خطا نمیشویم؟ این کتاب راهنمایی است که در تلاش دارد در این موارد، به ما کمک کند و در واقع دید شفافتری به ما بدهد.
امکان نداره که شما کتاب هنر شفاف اندیشیدن را بخوانید و بعد از آن نحوه فکر کردنتان تغییر نکند. و یا مثلا در تصمیمگیریتان تفاوتی ایجاد نشود و یا به طور کلی تغییری در نحوه فکر کردن شما حاصل نشود. اگر بعد از خواندن کتاب دقیقا مانند قبل از خواندن کتاب فکر میکنید، بدون شک چیزی در این بین درست نیست. شاید لازم است دوباره کتاب را بخوانید.
شاید بد نباشد به این نکته هم اشاره کنیم که: نباید از کتاب هنر شفاف اندیشیدن انتظار معجزه داشته باشید. فکر نکنید که بعد از خواندن همین یک کتاب تفکر شما به کلی دگرگون میشود. چهبسا همین نحوه فکر کردن هم خودش یک خطای ذهنی باشد!
نویسنده در این مورد میگوید:
این کتاب حاوی دستورالعمل نیست. در آن «هفت گام برای یک زندگی بیخطا» پیدا نخواهید کرد. خطاهای شناختی چنان در وجود ما رخنه کردهاند که نمیتوانیم به طور کامل از شرشان خلاص شویم. خاموش کردن آنها نیازمند ارادهی فوقبشری است. اما در واقع هدف اصلی ما این نیست. همهی خطاهای شناختی مهلک نیستند. حتا وجود برخی از آنها برای یک زندگی موفق ضروری است. هر چند ممکن است این کتاب کلید شادمانی را در خود نداشته باشد، دستکم میتواند مانند بیمهای در برابر ناخوشیهای خودخواسته عمل کند.
جملاتی از متن کتاب هنر شفاف اندیشیدن
۱-چرا باید به قبرستانها سری بزنی؟ -خطای بقا
پشتسر هر نویسندهی موفق میتوانی صد نویسندهی دیگر را پیدا کنی که کتابهایشان هرگز به فروش نمیرسد. پشتسر آنها هم صد نویسندهی دیگر هست که ناشری پیدا نکردهاند. پشتسر آنها هم باز صد نفر دیگر که دستنوشتههای ناتمامشان روی تاقچه خاک میخورد و پشتسر آنها هم باز صد نفر دیگر هست که رویای این را دارند که روزی کتابی بنویسند. (کتاب هنر شفاف اندیشیدن – صفحه ۱۷)
۴-اگر پنجاه میلیون نفر چیز احمقانهای بگویند، آن چیز کماکان احمقانه است. -تایید اجتماعی
در مسیر یک کنسرت، سر یک چهارراه با گروهی از آدمها مواجه میشوی که همه به آسمان خیره شدهاند. بدون اینکه فکر کنی، تو هم به بالا زل میزنی. چرا؟ تایید اجتماعی. وسط کنسرت، زمانی که تکنواز اوج هنرنماییاش را به نمایش میگذارد، یک نفر شروع به کف زدن میکند و ناگهان همهی حضار با او همراه میشوند. تو هم همین طور. چرا؟ تایید اجتماعی. بعد از کنسرت به رختکن میروی تا کتت را برداری. میبینی مردم چگونه سکهای به عنوان انعام در بشقاب میگذارند، هرچند هزینهی خدمات در پول بلیط لحاظ شده. چه کار میکنی؟ احتمالا تو هم انعام میدهی. (کتاب هنر شفاف اندیشیدن – صفحه ۲۶)
۱۱-چرا یک نقشهی غلط را به نبود نقشه ترجیح میدهیم؟ -خطای در دسترس بودن
اگر چیزی به اندازهی کافی تکرار شود، ملکهی ذهن ما میشود. حتا اگر درست هم نباشد. رهبران نازی چندبار عبارت «مسئلهی یهود» را مطرح کردند تا بالاخره عموم مردم به عنوان یک مسئلهی جدی به آن نگاه کنند. کافی است کلمات «بشقاب پرنده»، «انرژی حیاتی» یا «کارما» را به اندازهی کافی تکرار کنی تا مردم باورشان کنند. (کتاب هنر شفاف اندیشیدن – صفحه ۴۸)
معرفی کتاب - هنر شفاف اندیشیدن
منتشر شده در ۱۳۹۷/۴/۲۸