داستان مشهور «قمارباز» اثری منحصربهفرد و ماندگار از نویسنده بنام اهل روسیه «فئودور داستایوفسکی» است که اولین بار توسط نویسنده و مترجم سرشناس ایرانی «جلال آل احمد» ترجمهشده است.
شاید در خلاصهترین بیان بتوان گفت که داستان قمارباز، مصداقی برای بیت مشهور «خنک آن قماربازی که بباخت آنچه بودش/ بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر» سرودهی مولانا میباشد؛ چراکه این داستان روایتگر زندگی مردی به نام «آلکسی ایوانوویچ» است که در خانوادهای سرشناس بهعنوان آموزگار سرخانه مشغول به کار است. دست تقدیر او را به ورطه قمار میکشاند و لذت برد و اضطراب باخت و باز لذت جبران آن، او را به قمار وابسته و بهنوعی معتاد میکند. این معضل به تمام اهالی این خانواده سرایت نموده و همهی اعمال و زندگی و شادی آنها وابسته به برد در قمارهایشان میشود...
این داستان شاهدی بر زندگی انسانهایی است که تمام زندگی خود را بر روی شانس و اقبال بنا میکنند. چهبسا که تجربهی این اثر بتواند برای آنها زیستن در آیندهای نهچندان دور در زمان حال را به ارمغان بیاورد...
این اثر را به دوستداران ادبیات ناب روسیه پیشنهاد میکنیم. بدون شک تجربهی داستانی به قلم سحرآمیز و منحصربهفرد این نویسندهی روسی، سرشار از زیبایی و حس کمنظیر خواهد بود.
کتاب پیش رو توسط نشر «نگاه» به چاپ رسیده و هماکنون در ویترین آنلاین «نبض هنر» قابل سفارش است.
.
شما را به خواندن جملاتی زیبا از این اثر دعوت میکنیم:
مادربزرگ با وضعی سرسامآور پیروز شده بود. من در این هنگام درست حال قمارباز را داشتم. دستها و پاهایم میلرزید و شقیقههایم سخت میزد. شک نمیشد کرد که این موردی کاملاً استثنایی بود. اینکه در عرض ده دور بازی، سه بار صفر بیاید! ولی هیچچیز تعجبآور به خصوصی در این مطلب نبود.
من خودم، شب گذشته، دیده بودم که صفر سه بار پشت سر هم آمد و یک قمارباز که همه ضربهها را از روی دقت حساب میکرد، همان وقت با صدایی بلند گفت که روز پیش همین صفر فقط یکبار در عرض بیستوچهار ساعت آمده بود.
مادربزرگ که بزرگترین بردِ ممکن در بازی را کرده بود دیگر با احترام مخصوصی موردنظر همه قرارگرفته بود.
لینک خرید کتاب: قمارباز