«اندیشه فولادوند» شاعر، بازیگر و موسیقیدان ایرانی است که بیشتر او را به عنوان بازیگر میشناسند؛ اما شعرهای او نیز به علت زیبایی و مفاهیم چندلایهی خود بسیار پرطرفدار بوده و جای خود را در موسیقی نیز بازکردهاند.
فولادوند فارغالتحصیل رشته فلسفه و کلام اسلامی است و کار حرفهای خود را به عنوان بازیگر در سال 1379 آغاز کرد.
او شاعری صاحب سبک است و قلمی منحصربفرد در اشعار دارد. اشعاری که به زیبایی میتوانند با مخاطب ارتباط برقرار کنند؛ به ویژه مخاطب معاصر با تمام دغدغههای خود... و این ارتباط زیبا و دلنشین مرهون قلم و نگرش فوقالعاده اندیشه فولادوند نسبت به جهان است.
نخستین مجموعهی اشعار او در سال 1387 با نام «عطسههای نحس» منتشر شد و بازتاب گستردهای در دنیای شعر رقم زد. اشعار بسیاری از این مجموعه در سال 1390 در قالب یک آلبوم موسیقی و به همت فریبرز لاچینی اجرا و رونمایی شدند و مورد استقبال بسیاری قرار گرفتند. پس از آن نیز مجموعه شعر «شلیک کن رفیق» منتشر شد و بار دیگر توانست زیبایی قلم او را در اختیار دوستدارانش قرار دهد. همچنین این شاعر تجربهی همکاری با خواننده مطرح ایرانی «رضا یزدانی» را نیز دارد که این همکاری توانسته زیباترین آثار این خواننده را رقم بزند.
عطسههای نحس شامل 45 شعر از فولادوند است که به همت نشر «ثالث» به چاپ رسید و پس از مدت خیلی کوتاهی و برای چندین بار تجدید چاپ شد.
تجربهی این اشعار زیبا را به دوستداران شعر معاصر فارسی پیشنهاد میکنیم. اشعار فولادوند و تمام دغدغههایی که آنها را به واسطه اشعارش مطرح میکند، سرشار از زیبایی است.
برای تهیه هر دو مجموعه شعر اندیشه فولادوند میتوانید به ویترین آنلاین نبض هنر مراجعه نمایید.
شعری زیبا از این مجموعه به نام «انفجار لاشه» را تقدیم نگاهتان میکنیم:
خمیازههای کشدار سیگار پشت سیگار
شب گوشهای به ناچار سیگار پشت سیگار
این روح خسته هر شب جان کندنش غریزی است
لعنت به این خود آزار سیگار پشت سیگار
یک استخوان و صد میخ آن پرده را دریدند
ناموس سایه بردار سیگار پشت سیگار
در انجماد یک تخت این لاشه منفجر شد
پاشیده شد به دیوار سیگار پشت سیگار
بر سنگ فرش کوچه خوابیده بی سرانجام
این مردهی کفن خوار سیگار پشت سیگار
صد صندلی در این ختم بی سرنشین کبودند
مردی تکیده، بیزار سیگار پشت سیگار
تصعید لالهی گوش با جیغهای رنگی
شک و شروع انکار سیگار پشت سیگار
این پنج پنجه امشب همخوابگان خاکند
بدرود دست و گیتار سیگار پشت سیگار
مردم در این رهایی در کوچههای بن بست
انگار ها نه انگار سیگار پشت سیگار
ماسیده شد تلافی بر میله میله پولاد
در یک تنور نمدار سیگار پشت سیگار
مبهوت رد دودم، این شکوهها قدیمی است
مومن به اصل تکرار سیگار پشت سیگار
لخت و پلید با اخم کنج اتاق تاریک
در بستری گنهکار سیگار پشت سیگار
صد لنز بی ترحم در چشم شهر جوشید
وین شاعران بیکار سیگار پشت سیگار
در لابلای هر متن این صحنه تا ابد هست
مردی به حال اقرار سیگار پشت سیگار
اسطورههای خائن در لابلای تاریخ
خوابند عین کفتار سیگار پشت سیگار
عکس تو بود و قصه، قاب تو بود و انکار
کوبیده شد به دیوار سیگار پشت سیگار
با یک طپانچه امشب این عطسه هم ترور شد
شلیک تیر اخطار سیگار پشت سیگار
هر شب همین بساط است، چای و سکوت و یک فیلم
بعد از مرور اشعار سیگار پشت سیگار
ته ماندههای سیگار در استکانی از چای
هاجند و واج انگار سیگار پشت سیگار
کنسرو شعر و سیگار، تاریخ انقضا خورد
سه/یک/ممیز چهار سیگار پشت سیگار
خودکار من قدیمی است گاهی نمینویسد
یک مارک بی خریدار سیگار پشت سیگار
لینک خرید کتاب: عطسههای نحس