«هوشنگ گلشیری» یکی از نویسندگان معاصر ایرانی و خالق آثار ارزشمندی است که کمتر کتاب‌دوستی است که به سراغ آثار زیبای این نویسنده نرفته باشد. از آثار شاخص او می‌توان به «شاه سیاه‌پوشان»، «بره گمشده راعی»، «آینه‌های دردار»، «نیمه تاریک ماه» و... اشاره نمود. او همچنین سابقه‌ی حرفه‌ای روزنامه‌نگاری را در کارنامه کاری خود دارد. برخی از آثار او در نشریات پیام نوین، کیهان هفته و فردوسی نیز به چاپ رسیده‌اند. 
پس از درگذشت گلشیری در سال 1379، «بنیاد هوشنگ گلشیری» برای حمایت آثار ادبی و تداوم مسیر فعالیت‌های ارزشمند این نویسنده تاسیس شد و هم‌اکنون یکی از معتبرترین جوایز ادبی از سوی این بنیاد به نویسندگان اهدا می‌گردد.
«شازده احتجاب» یکی از آثار مشهور هوشنگ گلشیری است که در سال 1348 منتشر شد و به دو زبان انگلیسی و فرانسوی نیز ترجمه شده؛ گلشیری این اثر را خوش‌اقبال‌ترین رمان خود دانسته است. همچنین «بهمن فرمان‌آرا» با اقتباس از این داستان یک فیلم ساخته است. 
شخصیت اول این داستان «شازده احتجاب» نام دارد. او بازمانده‌ی یک نظام پادشاهی خونریز و بی‌رحم در دوران تغییر شرایط اجتماعی ایران از سلطنت قاجار به پهلوی است. تمام اعمال خشونت‌آمیز و بی‌رحمانه‌ی این کلونی از ذهن شازده می‌گذرد؛ اما از وقتی که شکست خود و نظامش را پذیرفته، در بستر شدید بیماری ذهنی و روحی قرار گرفته است. اکنون دیگر شیوه‌ی حکومت و نظام او پاسخ‌گوی مردم نیست و کشور وارد دنیای مدرنیته شده است و همین امر، تنهایی و ناتوانی او را بیش از پیش به رخش می‌کشد. 
داستان به شیوه‌ی سیال ذهن نگاشته شده و آنچه روایت می‌شود، خاطراتی است که در عرض چند دقیقه از ذهن شازده می‌گذرد؛ درست قبل از مرگش... 
بدون شک این داستان یکی از آثار منحصربه‌فرد هوشنگ گلشیری است و یکی از شاهکارهای ادبیات معاصر فارسی محسوب می‌شود.  تجربه‌ی این اثر زیبا را به دوستداران داستان‌های فارسی توصیه می‌کنیم.
این اثر به همت نشر «نیلوفر» به چاپ رسیده و هم اکنون در ویترین آنلاین نبض هنر در دسترس قرار دارد.

معرفی این اثر زیبا را با مرور بریده‌ای از آن به پایان می‌رسانیم:
«باور کنید، این جد کبیر فقط از بابت بواسیر مبارکش ناراحت بوده: یک روز خونریزی دارد، یک روز باید عمل بکنند، یک روز حکیم ابونواس سواری را قدغن کرده است و یک روز باید مسهل خورد یا در اندرونی، پنهان از چشم عمله خلوت، شراب نوشید تا بلکه بواسیر راحتش بگذارد. همه اش همین است...!»

لینک خرید کتاب: شازده احتجاب