«زندگی گالیله» مشهورترین اثر نمایشنامهنویس آلمانی، «برتولت برشت» است و همچنین آخرین اثری است که او پیش از مرگش در سال 1938 خلق کرد. او این نمایش را در سال 1943 در سوییس نیز به اجرا درآورد و توانست یکی از شاهکارهای دنیای نمایش را رقم بزند.
برشت بیش از آنکه یک نمایشنامه نویس باشد، شاعر ارزندهای نیز بود. او در طول زندگی خود اشعار بسیار زیاد و پرمعنایی را خلق کرد که تاکنون نظیر آنها در ادبیات آلمان کمتر یافت شده است.
«زندگی گالیله» برشی تاریخی از زندگی دانشمند و مخترع سرشناس ایتالیایی «گالیلئو گالیله» است که در اثنای قرون 16 و 17 در ایتالیا میزیست و عمده شهرت او مرهون دفاع علمی او از نظریه کوپرنیک است.
در این نمایشنامه نه تنها با بخش مهمی از زندگی گالیله آشنا میشویم، بلکه ویژگیهای شخصیتی چنین فردی را بهتر میشناسیم. همچنین آنچه که در این نمایش بدان پرداخته شده، وضعیت سیاسی و اجتماعی حاکم بر ایتالیا در آن زمان است.
داستان از روزی در اتاق مطالعهی گالیله آغاز میشود و کشمکشهای او با انسانهای اطرافش بر سر موضوعات علمی را به تصویر میکشد. موضوعاتی که اثبات آنها به انسانهایی که مقاومت زیادی برای تغییر و پیشرفت دارند، کاری بس دشوار است... و پس از آن نیز با دیگر حوادث ادامه مییابد.
اگر علاقهمند به مطالعهی نمایشنامه هستید، بدون شک این اثر یکی از زیباترین تجربهها خواهد بود. همچنین گفتنی است که مترجم این اثر از زبان آلمانی به فارسی، استاد حمید سمندریان هستند که ترجمهای روان و بینظیر را در زمان حیات خودشان در اختیار دوستداران نمایشنامه قرار دادهاند.
این اثر به همت نشر «قطره» به چاپ رسیده و هم اکنون در ویترین آنلاین نبض هنر در دسترس علاقهمندان قرار دارد.
بخشی از این اثر را تقدیم نگاهتان میکنیم:
«ساگردو: آخر نگرانی شما از چیست؟ پس بگذارید برایتان بگویم که استاد گالیله با همین ابزار و در همین روزها اکتشافاتی در دنیای ستارهها کرده که همهچیز را از بیخ و بن عوض میکند.
گالیله: (خندان) پریولی، میتوانید توی دوربین نگاه کنید و به چشم خودتان ببینید.
بازرس عالی: پس بگذارید من هم به شما بگویم مرا همین اکتشاف بس که دانستم کسی هستم که حقوق آقای گالیله را با اين هنزر پنزر دو برابر کردهام. آقایان نمایندگان امیدوار بودند که با در دست داشتن این ابزار مالکیت چیزی را برای جمهوری تأمین کنند که گویا جز در اینجا نمیشود ساخت. و اگر هنوز به آنها خبر نرسیده باشد که هر رهگذری هر فروشنده دورهگردی این لوله را آنهم خیلی بزرگتر، به قیمت یک نان قندی میفروشد. تصادف محض است.
(گالیله با صدای بلند میزند زیر خنده)
ساگردو: آقای پربولی عزیز بیشک من نمیتوانم درباره ارزش تجاری این ابزار قضاوت کنم. ولی ارزش آن برای فلسفه چندان بیحدوحصر است که...
بازرس عالی: برای فلسفه! آقای گالیله ریاضیدان است پس به فلسفه چیکار دارد؟ ببینید آقای گالیله، شما سابقا تلمبههای آبی خیلی خوبی اختراع کردید که هنوز هم همه از کار آن رضایت دارند و بافندگان نیز شیفته ماشینهای شما هستند. آنوقت مگر ممکن بود توقع چنین کاری را از شما داشته باشم؟»
لینک خرید کتاب: زندگی گالیله