زندگی و هنر هنرمندان همواره مورد توجه دوستداران هنر است. از هنرمندان دورههای کهن تا هنرمندان معاصر، زندگی این افراد مجالی برای آموختن اندیشه و سلوکشان توسط هنرجویان بوده است. در نتیجه مستنداتی که به زندگی حقیقی هنرمندان پرداخته و ارتباط سلوک و معرفت آنها با هنرشان را بررسی کرده است، از اهمیت و ارزش بالایی برخوردار است. در این مقاله دو کتاب ارزشمند در این زمینه معرفی میکنیم.
پابلو پیکاسو هنرمند معاصر آوانگارد است که تقریبا در تمام تکنیکهای نقاشی مهارت داشت و نه تنها آثار فراوانی از خود به جا گذاشت، بلکه تاثیر شگرفی بر هنر بعد از خود داشت. اغلب او را به عنوان نقاش سبک کوبیسم میشناسند اما این هنرمند علاوه بر نقاشی، در هنر مجسمهسازی و سرامیک نیز قابل تحسین بود و حتی طراحی لباس و پرده تئاتر، سرایش شعر و نگارش داستان را در کارنامه هنری خود دارد. شاید درباره هیچ هنرمندی به اندازه پیکاسو در زمان حیاتش کتاب و مقاله منتشر نشده باشد، با این حال افرادی که به دنبال آموختن معرفت این هنرمند باشند به کتابی جامع از «زندگی و هنر پیکاسو» نیاز دارند. خوشبختانه لوتار بوخ هایم کتابی با همین نام و مضمون نوشته است که راهنمای خوبی برای هنرجویان است. بخشی از سرآغاز این کتاب را با هم میخوانیم:
«پابلو روئيز پيكاسو ستودهترين و نيز نكوهيدهترين نقاش عصر ماست. نقاشان و هنردوستان سراسر جهان ساليان دراز در برابر دگرگون سازىهاى مداوم اين نوآور بزرگ بلاتكليف ماندند. پيكاسو كه هردم جبهه عوض مىكرد در ناكجاآباد هنر سير مىكرد و همه كوششهايى را كه براى طبقهبندى كار او در مقولات مفهومى يا در برگهدانهاى مورخان هنر به كار مىرفت به مبارزه مىخواند. در سراسر دهههاى بارآور گذشته آثارى خلق كرد كه از نظر شيوه بيان و شگرد كار يكسره با هم فرق دارند. عناصر سبكى، كه گمان مىرفت ديرگاهى پيش از اين در گذشته پيكاسو مدفون شده است به طرزى نامنتظر بار ديگر سر برمىآورد و همين عناصر را با عناصر ديگر درمىآميخت تا دستاوردهايى نوآيين و پُرشگفت پديد آورد.
اين نكته هردم آشكارتر شده است كه در اين اسپانيايى كوتاه قامت و چارشانه با آن چشمهاى سياه و خيره و فكور نه يك نقاش كه صد نقاش، و هريكى نوآورتر و پرخيالتر از ديگرى نهان شده است. گويى پيكاسو با ايستادگى برآزادى هنرى و حفظ استقلالِ استوار خود مىخواست از نقاشان سراسر اعصار به سبب خوارىهاى بىشمارى كه كشيده و امتيازات رسوايىآورى كه از سر ناگزيرى داده بودند و براى همه توهينها و تحقيرهايى كه به سبب قراردادها و چاپلوسىها ديده بودند انتقام بگيرد.
پيكاسو در حفظ غرور و شرف خود و برانگيختن تحسين جهانيان، حتى هنگامى كه محض تفريح خود و نزديكانِ يكدلِ خود ديگران را دست مىانداخت، همتا نداشت.
پيكاسو توفانهاى خشم برانگيخت و هواخواهان دو آتشه قراردادهاى آكادميك را يكسره از كوره به در بُرد تا آنجا كه آنان سرانجام دستخوش اشتباه تاريخى شمايلشكنان شدند. پيكاسو هزاران بار به كلاشى و حقهبازى متهم شد. احساسگرايى پر زرق و برق با هالهاى از سيماى يك ماجراجوى بىمحابا، يك عيّار ارقه، يك گوش بُر زيرك و يك اغواگر شيطانصفت شخصيت او را فرا گرفته بود. مصاحبههاى جعلى منتشر شد تا نادرستى و بىمنطقى او، ولعِ ادعايى او به پول و توانايى او به فريب مردم را آشكار كند. صدها افسانه دروغ در پيرامون او تنيده شد، به خاطر اعتقادات سياسىاش به او تهمت بستند و تندترين دشمنانش او را ديو شيطانصفتى توصيف كردند كه تنها هدفش آن است كه قانون پذيرفته زيبايى را به لجن بكشد، نظم نهادى شده و ريشهدار را براندازد و تصوير انسان را به شيوهاى موهن و هولناك از ريخت بيندازد.
اما همانقدر كه برخى از مردم از او نفرت گرفتهاند، بسيارى ديگر نيز او را دوست دارند و تحسين مىكنند...»
هنرمند دیگری که زندگی آموزندهای داشته و اغلب نام او را کنار نام پیکاسو میبینیم، پل سزان است. جالب است که پیکاسو، با تمام تاثیرگذاری خود بر هنر، بارها ادعا کرده است که «سزان پدر همهی ماست». در واقع پیکاسو با تلاش برای گسترش ترکیببندیهای سطوح سزان به سبک کوبیسم، رویکردی نو آفرید. جالب اینجاست که سزان برعکس پیکاسو بسیار منزوی و کمصحبت بود و با تمام محبوبیت خود در جمع هنرمندان بیگانه به شمار میآمد.
کتاب «زندگی و هنر سزان» چکیدهای از سرگذشت این هنرمند و ارتباط زندگی او با هنرش است که توسط آمبرواز ولار نوشته شده است. بخشی از سرآغاز این کتاب را نیز با هم میخوانیم:
«سزان به هيچرو تيزهوش نبود؛ حتى درسها را دشوارتر از اغلب بچههاى همسالش مىآموخت؛ اما بهرغم خشونت و طبع بىنهايت حساسش، در تمام مطالعاتش به يك نسبت دقت به خرج مىداد؛ خواه در دروس كلاسيك كه علاقه خاصى به آن مىورزيد و خواه در علوم كه نسبت به آن روحيهاى به غايت سركش داشت. استثناى اين قاعده شيمى بود و پل جوان عادت داشت كه براى سرگرمى و تفريح آزمايشهايش را زير سقف خانه پدرى تكرار كند، و اين هشدارى بزرگ براى اهل خانه بود!
در ساعات فراغت، سزان و زولا و بايل از هم جدايى نداشتند. هنگام تعطيلات با يكديگر به گردش در كشتزارها و جنگلها مىرفتند. پاتوقهاى مورد علاقهشان تپههاى سن مارك و سنت بوم و آببند تولونه بود. تولونه حوضچهاى مصنوعى بود كه آن را پدر زولا در محلى ساخته بود كه شكوه وحشىاش ستايشگرانى پرشورتر از اين سه دوست جوان نداشت. شنا هنوز يكى از سرگرمىهاى محبوب ــ و نيز از پرسر و صداترين سرگرمىها ــ به حساب مىآمد.
بعدها تفريح ديگرى براين سرگرمىها افزوده شد. زولا با صداى بلند آثار دوموسه، هوگو و لامارتين را مىخواند و تفسير مىكرد؛ بايل سخنورى و فلسفهبافى مىكرد؛ سزان كه ذهنش پر از نامهاى رنگپردازان بزرگى چون ورونز، روبنس و رامبرانت بود، نظريههاى هنرى را جمعبندى مىكرد. شاعر محبوب زولا دوموسه بود؛ و همين شعر دوموسه بود كه دانشجوى جوان آن را به عنوان الگوى ياوههاى شاعرانه خود برگزيد. سزان كه از شور و شوق مسرى دوستش به هيجان آمده بود، كوشيد در شعر هم طبعآزمايى كند. از شعرهاى او متأسفانه چيزى در دست نيست...»
هر دو کتاب «زندگی و هنر پیکاسو» و «زندگی و هنر سزان» را علی اکبر معصوم بیگی ترجمه و نشر نگاه آنها را چاپ و منتشر کرده است. برای تهیه این آثار ارزشمند میتوانید به ویترین آنلاین نبض هنر مراجعه کنید و با سفارش آنلاین این دو کتاب، هر دو را به راحتی در منزل تحویل بگیرید.
سفارش کتابها: