«زمان زوال» دومین اثر از نویسنده ایرانی «شهره احدیت» است که پیش از آن رمان «گورچین» و همچنین مجموعه داستان «سیامو» را نیز در کارنامه کاری خود به ثبت رسانده است. شهره احدیت در کارنامه کاری خود، فعالیتهایی را نیز در حوزه کودک و نوجوان انجام داده است.
زمان زوال روایت متفاوت از سایر آثار دارد. چرا که در آن یک داستان از دیدگاه سه شخص متفاوت روایت میگردد. سه شخصیت با نامهای کیومرث، زری، و اطلس، یک داستان را از زاویه دید خود به نمایش میگذارند.
یکی از نکاتی که باعث شده این کتاب مورد توجه خوانندگان و منتقدین قرار گیرد، پایانبندی منحصربهفرد آن است. پایانی که منتقدان عقیده دارند این اثر را از سایر آثار همتراز خود متمایز کرده است.
همچنین محوریت اصلی داستان، تقابلی میان سنت و مدرنیته و حاشیههای آن است که به زیبایی و بسیار هنرمندانه در این داستان بدان پرداخته شده است.
این رمان به همت نشر نیماژ به چاپ رسیده و پس از مدت بسیار کوتاهی توانست به چاپ دوم برسد.
مطالعه این رمان را به دوستداران داستانهای متفاوت فارسی پیشنهاد میکنیم. قلم این نویسنده سرشار از تجربههای ناب و ارزشمند است. برای تهیه این اثر میتوانید به ویترین آنلاین نبض هنر مراجعه نمایید.
باهم بریدهای از کتاب را میخوانیم:
باز آن دخمه را دیدم. اتاقی که با سیونه نفر چند سال توش زندگی کردم. توی اردوگاه زیر دوش ایستاده بودم، آب سرد شد، یخ کرد، از حمام فرار کردم به بند. لخت، همه میلرزیدیم، همه لخت بودیم. از صدای دندانها از خواب پریدم. دیگر نشد بخوابم. لرز تو استخوانهام بود. از خوابیدن هم میترسم. سیگاری آتش زدم و زل زدم به دور تا دور اتاق که با نور چراغبرق خیابان روشن بود.
شبها بیشتر یاد آقاجون میکنم. بعد از مرگش تنها شدم. اینجا کسی نیست. من هستم و نیکی که ول است بین خانه و هتل مامانوزیره.
جمعهها صبح خانهاند، مامانوزیره دارد برای نیکی خاطره میبافد. یکی زیر، یکی رو. یک رج زیر، یک رج زیر، یک رج زیر... هما هم میبافت. چیزهایی که مامانوزیره میگوید توهم است. مامانوزیره دوست دارد اینطور باشد. اینطور بوده باشد. دوست دارد نایب را برساند به درجهی خدایی. چهطور میتواند این همه کسی را دوست داشته باشد که هیچوقت ندیده بوده؟ این همه سال زل زد به عکسهای سیاه و سفید تیره و تار و هی قصه بافت یکی زیر، یکی زیر... همه زیر. خیلی وقت است مردهاند. همه توی کانالاند. آنجا میخوابند، نماز میخوانند، غذا میخورند. آقاجون را هم گذاشتند توی یک کانال تنگ و کوتاه.
لینک خرید کتاب: زمان زوال