استیو تولتز نویسندهی جوانی است که در چند سال گذشته محبوبیت ویژهای بین مخاطبان ایرانی پیدا کرده است. محبوبیت او از ترجمهی اولین رمانش با نام «جزء از کل» در سال ۹۴ آغاز شد. اکنون دومین رمان این نویسنده با نام «ریگ روان» ترجمه و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی «جزء از کل» در سال ۲۰۰۸ و نسخه اصلی «ریگ روان» هم در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. از آن جا که رمان «جزء از کل» موفقیت بزرگی برای نویسندهاش محسوب میشود، خواننده مرتبا دو اثر را مقایسه میکند. «جزء از کل» به دلیل استحکام در ساختار و همراهی محتوا با آن، اثر موفقی بود که جایزه بوکر را از آن خود کرد. اما نظر منتقدان در مورد رمان «ریگ روان» چیست؟
این کتاب داستان دو دوست است که دو فرد شکستخوردهاند؛ لیام نویسندهای شکستخورده است که پلیس شده و آلدو کارآفرین شکستخوردهای است که در هر بیزینسی شکست میخورد. کتاب درباره رابطهی این دو با هم و بیشتر شرح بدبختیهای آلدو است. لیام تصمیم میگیرد از زندگی دوست بداقبال خود کتاب بنویسد.
زبان «ریگ روان» با زبان استفاده شده در «جزء از کل» متفاوت است، رویکرد تولتز در استفاده از کلمات و عبارات توصیفی، با رویکردی که در کتاب اولش داشت، متفاوت است. شباهت شخصیتهای دو رمان در دیوانهمسلک بودنشان است و تفاوت آنها در این است که قهرمان «جزء از کل» از مرگ میترسد و قهرمان «ریگ روان» از زندگی. بنابراین به نظر میرسد که استیو تولتز با «جزء از کل» و شیرینکاریهایش در آن کتاب، به نوعی بستر را برای جذب مخاطب فراهم کرده و پس از جذبش، حرف اصلی و وحشت اصلی اش را در «ریگ روان» با او در میان گذاشته است. نکتهی جالب این است که این ترس با زبان طنزگونهای بیان شده و با نقل قولهای کنایهآمیزی از نویسندگان بزرگ مانند بودلر، کامو، فروید، کافکا، تولستوى و… همراه است. برخی از منتقدان نیز این کتاب را سراسر متافیزیکی و فلسفی میدانند چرا که محتوای اصلی آن وجود زندگى، خدا، مرگ و خودکشى است.
از نظر فرم و ساختار، دو رمان تفاوت چندانی با هم ندارند از نظر محتوا نیز در هر دو کتاب شخصیتهایی وجود دارند که عملکرد و وضعیتشان بسیار شبیه به یکدیگر است. در جزء از کل، شخصیت راوی فرزند پدری دیوانه و به ظاهر احمق است که البته اندیشههای حکیمانه هم دارد. مارتی پدر جسپر (راوی جزء از کل) مردی خل وچل است که حضورش باعث خرابکاری و دردسر میشود اما فیلسوفی در درون خود دارد. در ریگ روان هم شخصیت راوی دوستی به نام آلدو دارد که همین شرایط را داراست با این تفاوت که پدر جسپر در جزء از کل نمیتواند گره ذهنیاش درباره ترس از مرگ را باز کند و آلدو نمیتواند گرههای زندگیاش به خاطر ترس از زندگی را باز کند. هر دو شخصیت راوی هم با این که زندگی و زاویه دید خود را دارند اما از بیرون به خرابکاریهای مارتی و آلدو نگاه میکنند و در واقع روایتگر زندگی آنها هستند.
به هر حال، «ریگ روان» رمانی خوب و خواندنی است. شاید نسبت به جزء از کل، حرکت رو به جلو و تکرار موفقیت برای نویسنده اش نباشد، اما به هرحال رمانی خوب و موفق است که ارزش مطالعه و نقد و بررسی را دارد.
کتاب ریگ روان در سه بخش نوشته شده است که در اول هر بخش جمله ای آمده است:
1. آه، چه قدر امید، دریا دریا امید – ولی نه برای ما. – فرانتس کافکا
2. این یکی از عادات قدیمی و مسخره انسان است: وقتی راهش را گم می کند تندتر می دود. – رولو می
3. دمی فرو بده با رنج، تا بازگو کنی داستانم را
پیمان خاکسار مترجم دو کتاب «ریگ روان» و «جزء از کل» میگوید: «ریگ روان» فلسفیتر و پیچیدهتر از «جزء از کل» است و خوانندگان را بیشتر به چالش میکشد. کتاب خیلی فلسفی است و برای علاقهمندان فلسفه جذاب خواهد بود.
داستان کتاب ریگ روان فصل به فصل از زمان گذشته به آینده و از آینده به گذشته میرود و همین باعث جلوگیری از خستگی مخاطب میشود و هنر نویسنده را نشان میدهد.
پیشنهاد میشود مطالعه این کتاب خوب را از دست ندهید.
«ریگ روان» اثر استیو تولتز
منتشر شده در ۱۳۹۸/۱/۲۵