اگر علاقهمند به دنیای فوتبال و تهران دههی 50 هستید کتاب رمق را به شما پیشنهاد میکنیم که توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده.
چرا که «مجید اسطیری» نویسندهی این اثر، وقایع سیاسی و اجتماعی دههی 50 را و همچنین فوتبال آن دهه را توأمان بسترهایی برای داستان خود قرار داده و ضمن به تصویر کشیدن دغدغههای عاطفی و اجتماعی شخصیت اصلی داستان، فوتبال دهه 50 ایران و مسائل سیاسی را نیز در پیش چشم خواننده میگذارد.
داستان حول محور شخصیتی به نام «رئوف» میگذرد که ورزشگاه امجدیه (شیرودی کنونی) مأمن تنهاییهای اوست. داستان از بازیهای فوتبال جام ملتهای آسیا در سال 1347 آغاز شده و با غلبه ایران بر اسرائیل به پایان میرسد.
از نکات قوت این اثر میتوان به زبان ساده و بیتکلف نویسنده در روایت اشاره کرد. او بدون هیچ پیچیدگی زبانی، وقایع حاکم بر قشر کارگر و فرودست جامعه را به قلم تحریر نشانده است.
برای تهیه این اثر میتوانید به سایت فروش آنلاین کتاب «نبض هنر» مراجعه نمایید.
.
بخشی از این روایت را با هم میخوانیم:
خیلی با خودم کلنجار رفته بودم که ببینم آن چیز خاص چیست؟ آن ویژگی منحصر بهفردی که توی امجدیه وجود داشت و جای دیگری نمیشد پیدایش کرد. به بغل دستیم نگاه میکردم که از پاکت تخمه بیرون میآورد و میشکست. درباره هر پاس یا پرتاب اوت اظهار نظر میکرد و کت چرکمردش نشان میداد که نباید چیزی بیشتر از یک کارمند رده پایین باشد. قبلاً هم او را همینجا بغل چپ امجدیه دیده بودم. اینجا روی سکو انگار خودش را، شغلش را و لباسش را از یاد برده بود و تند تند تخمه میشکست، من چه ربطی به این آدم داشتم؟ توی خیابان قطعاً از کنار هم رد میشدیم بدون اینکه نگاه کوتاهی به هم بیندازیم. اما حالا انگار یک نخ نامریی ما را به هم دوخته بود. یک رابطه عجیب که بیاختیار وادارمان میکرد همدیگر را دوست داشته باشیم. من اظهار نظر او را تأیید کنم و او پاکت تخمه آفتابگردانش را بگیرد جلوی من که بردارم. میخواستم بفهمم چه چیز من را به همه این آدمها ربط میدهد. اما پیش از آن که بتوانم این معادله پیچیده را توی ذهنم حل کنم یک شوت دیدنی یا یک خطای ناجوانمردانه فریاد تماشاگران را به هوا میبرد و من مثل آدمی که از خواب بپرد به خودم میآمدم و هر چه توی ذهنم رشته بودم پنبه میشد...
لینک خرید کتاب: رمق
- به انتخاب پرستو جعفری - خبرنگار نبض هنر