رضا امیرخانی نویسنده جوان و مطرح کشور است که رمانهایی برگرفته از مسائل روز و با عناصر و نمادهای مربوط به زمان مینویسد. مثلا رمان «من او» که در سال 78 چاپ شد و اثری بود که خیلیها در اواخر دهه ۷۰ به یکدیگر کادو میدادند، لحن و بیان و حتی رسمالخط محبوب آن دوره را به وضوح نشان میدهد.
رمان «ر ه ش» که برای اولین بار در سال ۹۶ چاپ شد نیز به موضوع توسعهی شهری و تاثیر آن را بر زندگی انسان معاصر میپردازد. شاید کمتر رمانی به چنین مضامینی بپردازد اما رضا امیرخانی با به تصویر کشیدن داستان زندگی زوجی معمار در تهران، با قلم خود چنین شاهکاری را خلق کرده است. این رمان چنان مورد استقبال قرار گرفت که در سال 98 مردم برای خرید آن صف کشیدند و ۴۲ هزار نسخه از آن به فروش رفت. «ر ه ش» را نشر افق چاپ و منتشر کرده است و شما میتوانید آن را از ویترین آنلاین نبض هنر تهیه کنید.
این کتاب یک اثر معمارانه است و نویسنده در آن تلاش کرده این مساله را بررسی کند که «چه اتفاقی برای شهر در حال رخ دادن است؟» او میخواهد تفاوت الگوهای توسعه شهرتهران را با شهرهای بزرگدنیا نشان دهد و جلوی تبدیل شدن شهرهای بزرگ ایران به یک شهر از دست رفته را بگیرد. بخشی از این رمان را با هم میخوانیم:
«تهران – با این نماهای رومی- شده است برشی از معادن سنگ! معدنِ سنگِ عمودیشدهی بیریختی است منطقهی یک تهران. حالا هگمتانه چه حرفی برای دانشجوی معماری دارد؟ بگذریم؛ اتوبوس که بین راه در لالجین ایستاد، رفتم و زیباترین بشقابها را انتخاب کردم. برای دورهی دانشجویی کمی گران بود و کسی از بچهها طرفشان نرفته بود. دو تا برداشتم. یکی از دخترها که همیشه مانتوی جین میپوشید، گفت: بهبه! شاهزادهی قصهی ما هم وقتی اسب سفیدش را پارک کرد دم در خانهی ویلاییِ لیا، برای کیک عصرانه بشقاب سفالی هم دارد!»
لینک خرید کتاب: ر ه ش