به گزارش خبرنگار سایت نبض هنر، بیست و یکمین جلسه نقد کتاب شعر زنان بیست و هشتم مهر97 برگزار شد. نشست «یک ماه، یک کتاب» این بار به دلیل نزدیک بودن به روز اربعین حسینی با موضوع شعر آیینی و برای نقد کتاب «مرثیهخوانی برای باران» مریم سقلاطونی، با حضور شاعر این کتابها، همچنین دکتر صابر امامی، خانم سودابه امینی و فریبا یوسفی برگزار شد.
جلسه با شعرخوانی شاعران جلسه آغاز شد. در این جلسه یک شاعر و نویسنده اهل سوریه به نام احلام غانم هم حضور داشت که بخشی از قصیده پنجاه بیتی خود در وصف اهل بیت را خواند، سپس مترجم ایشان، ترجمه این ابیات را برای شاعران قرائت کرد. پس از آن بین احلام غانم و حضار صحبت کوتاهی در مورد اهل بیت شد. به اعتقاد ایشان اهل بیت نور هستند و نور آنها در جوهر شاعر جریان دارد. ایشان گفتند که سرودن شعر را با اشعار آیینی آغاز کردند.
سپس جلسه نقد با معرفی مریم سقلاطونی و دو منتقد دعوتشده توسط خانم فریبا یوسفی آغاز شد. ابتدا دکتر صابر امامی شروع به صحبت در مورد شعر عاشورایی کردند:
«در مورد اشعار عاشورایی با وضعیتی مواجه هستیم که اغلب شاعران به توصیفهایی کاملا شاعرانه اما تکراری میپردازند. در واقع حرفهای شنیده شده را منعکس میکنند و دچار کلیشه شدهاند. علت این است که ما اغلب متون اصلی مربوط به عاشورا را مطالعه نمیکنیم بلکه به شنیدهها بسنده میکنیم؛ در حالی که سرایش شعر عاشورایی به منزله ادامه دادن راه حضرت زینب(س) است و باید با دانش همراه باشد.»
ایشان سپس دو کتاب «حکمتنامه امام حسین» از آیتالله محمد محمدی ریشهری و «سخنان حسین بن علی از مدینه تا کربلا» از محمدصادق نجمی را معرفی کردند و از حضار خواستند که با مطالعه این کتابها و مراجعه به متون معتبر، در سخنان امام حسین (ع) تامل کنند و حقیقت ایشان را بشناسند. دکتر امامی چند پاراگراف از این کتابها را خواندند و از حضار خواستند تا با نگاه عقیدتی و فرهنگی به آنها بیندیشند، نه نگاه سیاسی. صحبت مفصل ایشان حدود یک ساعت به طول انجامید و در انتها این پرسش را مطرح کردند:
«چرا ما امام حسین(ع) را در مقام امام حسین(ع) نمیشناسیم؟ چرا او را یک شخصیت انقلابی میپنداریم؟ اکنون زمان انقلابی دیدن امام حسین(ع) نیست و باید او را در مقام اهل بیت دید. ایرانیان، اسلام را از زبان شاعران یاد گرفتهاند و این موضوع مسئولیت شاعر را در سرودن شعر آیینی سنگین میکند.»
ایشان در انتهای صحبتشان یک شعر از کتاب «مرثیه خوانی برای باران» را که از نظر ایشان بهترین شعر این کتاب بود خواندند و در مورد هر بیت از آن صحبت کردند:
هر شب گرفتار بلایی در خودم هستم
چشم انتظار کربلایی در خودم هستم
حال غریبی دارم و از داغ لبریزم
محتاج تغییر هوایی در خودم هستم
گاهی اباسفیانیام... گاهی یزیدی... گاه
در جستجوی نینوایی در خودم هستم
روز و شبم ویران تر از ویرانه ی شام است
هر شب عزادار عزایی در خودم هستم
حسّ غریبی دارم از خشکیدن لب ها
دنبال ردّ چشمه هایی در خودم هستم
هر شب گلویم را به زیر نیزه می گیرم
هر لحظه دنبال منایی در خودم هستم
هر شب سرم را نیزه ای بر باد خواهد داد
من حامل خون خدایی در خودم هستم
ایشان این شعر را از لحاظ حسی بسیار نزدیک به واقعه عاشورا میدانند.
خانم سودابه امینی نقد خود را با طرح چند پرسش در مورد چیستی و چرایی شعر عاشورایی آغاز کرد: « آیا شعر آیینی و به ویژه شعر عاشورایی به منزله پاسخ به نیاز عاطفی سوگ وسوگواری شاعر است؟ آیا شعر آیینی را باید از منظر تبلیغ و ترویج فرهنگ دینی مورد بررسی قرارداد؟
آیا باید انتظار داشته باشیم که شعر آیینی صرفا به منزلهی اثری هنری سالم، سرشار از روح و نیرومند باشد؟ واقعیت این است که شعر آیینی ناب باید دارای همه این ویژگی ها باشد و نباشد!
ابتدا اشاره میکنم به برخی ظریفکاریها مثل تعداد شعرها که چهل غزلوارهاند و اشاره دارند به چهل روز سوگواری و سایر معانی عرفانی عدد چهل و نسبت آن با واقعه کربلا وکمال روح از منظر عرفا و نکته ظریف دیگر در چینش شعر شماره دوازده است که برای امام زمان(ع) سروده شده است. شعرهای این دفتر از منظر زبان، یکدست هستند و این امتیازی است برای شاعر.
آسانخوان بودن شعرهای این مجموعه نیز از امتیازات دیگر شعرهاست .
شیوه بیان شاعرانه ازدریافت های معنوی در دفتر مرثیه خوانی برای باران به این ترتیب است که شاعر در هر شعر زاویه دیدی متفاوت با شعر دیگر دارد مثلا در برخی از شعرها شاهد سفر معنوی شاعر به تاریخ کربلا هستیم. در برخی شعرها نیز شاعر از رمزگانهایی برای فضاسازی عینی استفاده کرده و زمان حال را با زمان واقعه کربلا انطباق داده است و به روایت حال خویشتن پرداخته است.
سقلاطونی تماشای مومنانه به جهان، زمان و مکان دارد. برای او همه عناصر زندگی با زندگی پیامبر اکرم(ص)، امام عصر(ع) و شهدای کربلا گره خوردهاند. شاید بتوان گفت سقلاطونی در به کارگیری زبان، شیوه روایت و بیان شاعرانه در غزلیات این کتاب تحت تاثیر غزلسرای بزرگ معاصر مرحوم حسین منزوی است. ساده، آسانخوان و بیتکلف و نزدیک به زبان گفتار به سراغ مضمون مورد نظر خود می رود آن را به بیان هنری می آراید و پیش چشم مخاطب مینهد.
سقلاطونی شاعری موفق است با تماشایی تازه. او تمرکز خود را برشعر آیینی گذاشته و زیست مومنانه خود را با مخاطبانش به اشتراک مینهد. تلاش او برای دیگرگونه سرودن تلاشی تصنعی نیست. صمیمیت را می توان ازکلمات و مصراعهای شعرش دریافت. اگر در شعرش سوگوار است پیش از آن در زندگیاش سوگوار بوده و اگر در شعرش آگاهی میدهد چشم باطنش به حقیقتی باز شده و شعر او گزارشی است از شهودش .
شعر سقلاطونی فاجعهنگاری عاشورا نیست. آواز عاطفه مخاطب برای بیان هنری حادثه کربلا مدد نمیطلبد و به بیان دیگر انرژی ذهنیای که از شعر او به مخاطب منتقل می شود حاصل در آمیختگی عقلانیت وعاطفه است. نشانههای شعر او نشانههای زندگی اوست. بخشی از این زندگی حاوی و راوی سیر درونی او در حادثه کربلاست، نشانه های شعر او یا از گذشته به اکنون میآیند و یا متعلق به امروزند و در جهان شاعرانهی وی با تاریخ کربلا پیوندی ناگسستنی دارند؛ مانند غزل شماره هشت که به استاد فرشچیان و تابلو عصر عاشورا تقدیم شده است:
نرم نرمک اسب و زین ویال وگیسویش کشید
خم شدوبا و دوال وچشم وابرویش کشید
مردنقاش، اسب را برفی وصحرا را کبود
نخل را آشفته گیسو، روی در رویش کشید
اسب برفی را درآغوش زنان داغدار
تیر بربیشانی وبرکتف و زانویش کشید
دور از آن گودال خونین وسوارتشنه لب
اسب را افتان وخیزاندرتکاپویش کشید
دردلش آشوبه ای بود از نگاه بی جواب
کودکان را حلقه حلقه گردبازویش کشید
خیمه ای آتش گرفته پشت سر ...افتاده زین
دشت را ازتشنگی خوابیده پهلویش کشید
آسمان را گم شده درحلقه ی تاریک دشت
دشت را آشفته بر این سو وآن سویش کشید
بوم سرخ عصرعاشوراوپایانی غریب
دشتی از خاشاک وخار وشب فراسویش کشید
چشمش ابری شد ...قلم مو را به رنگی تازه زد
قطره اشکی سرخ در چشمان آهویش کشید
بیست و یکمین نشست «یک ماه، یک کتاب»
منتشر شده در ۱۳۹۷/۷/۲۹