«بیرون در» تازهترین اثر داستانی محمود دولتآبادی است که در اردیبهشت ۹۸ به همت نشر چشمه چاپ و منتشر شد. این کتاب ۱۴۳ صفحه دارد و داستان زنی است به نام آفاق که در کشاکش روزهای پیش از انقلاب، روزهایی که تهران شلوغ است و تاریک است و مخوف، به دنبال مردی میگردد که تنها یک بار او را دیده است.
داستان در همان صفحات اول این پرسش را مطرح میسازد که «بیرون در» کجاست؟ و در تمام این داستان، نویسنده به دنبال شناساندن ذات کلماتی چون «درونی» و «بیرونی» است. شخصیتها در موقعیتهای داخلی و خارجی و همچنین تجسم عینی از اصطلاحاتی مانند «خودیها»، «غیرخودیها» و همچنین واژگانی مانند «محرمِ خانه» قرار میگیرند و خواننده که همچنان که مشتاق دانستن چرایی و چگونگی ماجرای اصلی است به طور ضمنی وادار به کشفوشهود میشود.
بخشی از این کتاب را باهم میخوانیم:
«این هم صبح. صبح آمد و روشنایی پهن شد روی درودیوار حیاطی که یک لنگه از در قدیمی فلزیاش کج ــ همچنان کج نیمهباز بود ــ انگار که باقی مانده بود نیمهباز چنان که لنگهی سنگینِ در خودش را فروانداخته بود و نیمی از لبهی پایینیاش گیر کرده بود توی زمین و خیلی زور میخواست که آن را از زمین جدا کنی و بکوشی چفتوجفتش کنی به لنگهی سالمایستاده که آن لنگه هم در جای خود خشک شده بود و ده سانتی خاکوگِل خشکیده آن را توی خودش قالب گرفته، بینیاز انگار به بازوبسته شدن.»
«بیرون در» تازهترین اثر محمود دولتآبادی
منتشر شده در ۱۳۹۸/۳/۲۹