شانزدهمین جشنواره بینالمللی شعر فجر، عصر چهارشنبه چهارم اسفند 1400 در تالار وحدت به کار خود پایان داد. این اختتامیه با حضور محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، یاسر احمدوند معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، علی رمضانی مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران و جمعی از مسئولان فرهنگی، اهالی شعر و ادبیات و فرهنگ دوستان کشور برگزار شد.
در این جشنواره سعید بیابانکی، علی داوودی، محمدمهدی سیار، حمیدرضا شکارسری، قادر طراوتپور، میلاد عرفانپور و محمدسعید میرزایی داوری سه بخش بزرگسال شعر کلاسیک، شعر نو و شعر محاوره را برعهده داشتند. کتابهای «بر پوستم کبریت بکش، ابراهیم» نوشته علیرضا شکرریز از نشر مهر و دل، «ده و ده دقیقه و سی ثانیه» نوشته کیانوش خانمحمدی از انتشارات نگاه، «سفر بخیر ناخدا» نوشته رحمت حقیپور از نشر سپیدرود، «سیبی که در گلوی رودخانه میافتد» نوشته ریحانه جهانی از انتشارات فصل پنجم، «شبیه نخستین انسان» نوشته حسین سقایی از نشر ایجاز، «شهر بندرختها» نوشته مجید سعدآبادی از انتشارات فصل پنجم و «گوزن در بوران شدید» نوشته آرش شفاعی از انتشارات نگاه به عنوان کاندید دریافت جایزه توسط داوران انتخاب شدند و ازمیان آنها اثر برگزیده ای انتخاب نشد و کتاب سفر به خیر ناخدا، نوشته رحمت حقیپور از نشر سپیدرود، به عنوان اثر شایسته قدردانی معرفی شد. نتیجهی اعلام شده و کنارگذاشته شدن کتاب «ده و ده دقیقه و سی ثانیه» موجب اعتراض کیانوش خانمحمدی، شاعر این کتاب شد و همزمان با اعلام نتایج در سالن تالار وحدت، اعتراض خود را به گوش مسولین رساند.
قربان ولیئی در خصوص این موضوع به خبرنگاران گفت: من در جریان حاشیه های شانزدهمین دوره جشنواره بین المللی شعر فجر نیستم. هم اکنون هم در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سمتی ندارم. تنها دبیری شانزدهمین دوره جشنواره بین المللی شعر فجر را به عهده داشتم. اما آنچه می توانم در این باره بگویم این است که داوری های جشنواره براساس شعریت آثار انجام شد و مستقل بودن یا نبون شاعر تاثیری در این مسئله نداشت.
کیانوش خانمحمدی که پیش از این با کتاب «سنگها از ترس غرق شدن میپرند» در هشتمین جشنواره بینالمللی شعر فجر برگزیده شده بود، در رابطه با موضوعات پیش آمده مطلبی را به تفصیل در صفحه اینستاگرام خود نوشت که در ادامه باهم مرور میکنیم:
در روزهای اخیر خبری در خبرگزاری ها منتشر شد مبنی بر نامزدی کتاب ده و ده دقیقه و سی ثانیه در شانزدهمین جشنواره شعر فجر و در آخرین ساعات چهارشنبه نیز تصاویر و اخباری منتشر شد از اعتراض بنده در مراسم اختتامیه ، لذا بر خود لازم میدانم در خصوص این موارد مطالبی را روشن نمایم.
شرح آنچه رخ داد:
الف - شرکت در جشنواره فجر
بنده تا چهارشنبه 20 بهمن ماه از حضور کتابم در این جشنواره بی خبر بودم
ساز و کار این جشنواره به این صورت است که خودشان هر کتابی که در سال گذشته چاپ شده را از ناشران تهیه می کنند و نیازی به شرکت کردن شاعر در جشنواره نیست. سپس در مراحل داوری از میان هزاران اثر، تعدادی کتاب ( گمانم کمتر از ده کتاب ) انتخاب میشود. با شاعران این چند کتاب تماس میگیرند و از آنها میپرسند که "کتاب شما به مرحله نهایی راه یافته؛ آیا موافق هستید که در رقابت باقی بماند یا خیر؟"
صبح چهارشنبه 20 بهمن این تماس با من گرفته شد
ابتدا پرسیدم کتابم چگونه در این جشنواره شرکت داده شده ؟ گفتند از طریق خانه ی کتاب و ناشر
و من که میدانستم باید موارد بسیاری را در نظر بگیرم در پاسخ گفتم : فعلا مشکلی ندارم.
تا طبق عادت با فکر بیشتر و مشورت در مورد عواقب ماندن یا انصراف تصمیم بگیرم.
ب- اتفاقات بعدی
در بسیاری از جشنواره های داخلی و خارجی اتفاق افتاده که نتایج به بیرون درز کند خصوصا در جامعه ی شعر ایران که جامعه چندان پر جمعیتی نیست
همان روز ( چهارشنبه 20 بهمن ) از چند طریق با خبر شدم که انتخاب نهایی داوران نیز انجام شده و انتخابشان کتاب من بوده و طی روزهای پنجشنبه و جمعه از این خبر مطمئن تر شدم
جمعه شب تصمیم داشتم طی روزهای آتی با مشورت و تفکر بیشتر تصمیم نهایی خودم را بگیرم اما صبح شنبه 23 بهمن، خبری دریافت کردم مبنی بر اینکه با برگزیده شدن من، به دلیل مسائلی غیر شعری مخالفت شده ( اظهار نظرهای شخصی من در مورد اتفاقات جامعه ). با توجه به جزییات دقیقی که وجود داشت، قبل از هر چیز اطمینان یافتم که خبر برگزیده شدنم قطعا درست بوده (وگرنه چنین مخالفتی معنی نداشت) و پس از آن خود را در این موقعیت دیدم که حقی آشکار از من در حال تضییع است. چرا که داوران محترم با وجود تمامی تفاوت های نظری و شعری، باز هم کتاب من (10:10’:30” ) را برگزیده اند. اما بناست نام من خط بخورد. آن هم به دلایل غیر شعری.
در ادامه حتی خبر یافتم که دبیر جشنواره از داوران خواسته دوباره تشکیل جلسه دهند و شخصی دیگر را جایگزین کنند. و چنین هم شده
از آنجا که همیشه تلاش کرده ام نسبت به حقم بی تفاوت نباشم، تصمیم گرفتم جلو ضایع شدن حقم را بگیرم و دیگر به انصراف فکر نکنم. بعلاوه تصمیم گرفتم تمام تلاشم را در این زمینه به کار ببندم و هیچ بهانهای ایجاد نکنم که ضایع شدن حقم را بر گردن خودم بیاندازد.
در اولین اقدام با چندین نفر از بزرگترهای استخوان خورد کرده در شعر مشورت کردم، همگی اظهار تاسف کردند و برخی از این عزیزان با مسوولان جشنواره تماس گرفتند تا برای احقاق حق من رایزنی کنند. اما تقریبا همه معتقد بودند امکان تغییر در این تصمیم بسیار اندک است.
من نیز میدانستم که در چنین مواردی احتمال درست شدن موضوع تقریبا صفر است. لذا با دو گزینه روبرو بودم: تلاش کردن و نتیجه نگرفتن / یا / تلاش نکردن و نتیجه نگرفتن!
قطعا انتخاب من تلاش کردن بود. حتی اگر بی نتیجه باشد.
در اقدام بعدی ، به دبیرخانه جشنواره مراجعه ی حضوری و با دبیر اجرایی جشنواره دیدار کردم. دبیر اجرایی نیز از این ماجرا اظهار تاسف کرد و قول داد تمام تلاش خود را برای برگرداندن کتاب من به عنوان برگزیده انجام خواهد داد. دبیر علمی نیز در تماس تلفنی گفت من فقط در مسایل علمی دخالت میکنم و کاری به باقی مسایل ندارم اما من نیز تلاش خواهم کرد موضوع حل شود.
در روزهای آتی نیز بارها با مسوولان جشنواره در این خصوص گفتگو کردم و از ایشان خواستم اجازه ندهند حقی از من ضایع گردد و مشورت هایم با اهالی شعر نیز ادامه یافت.
در ادامه، افرادی که ممکن بود بتوانند تغییری ایجاد کنند، تلاش کردند به مساله ورود کنند . مسولان جشنواره نیز مدام اظهار میکردند که در تلاشند موضوع را حل کنند اما حتی شب قبل از اختتامیه اظهار داشتند که مساله هنوز نه کامل حل شده و نه کامل ناامید شده اند.
ج- اعلام اسامی نامزدها
دوم اسفند اسامی نامزد های نهایی جشنواره شعر فجر اعلام عمومی شد
نام کتاب من ( ده و ده دقیقه و سی ثانیه ) نیز در میان نامزد ها به چشم میخورد.
همان زمان فورا با دبیر جشنواره تماس گرفتم و گفتم حالا که نام مرا در میان نامزد ها مطرح کرده اید دیگر به هیچ عنوان نباید در برابر حق من کوتاه بیایید
گفتم من هفت سال تمام از عمرم را برای نوشتن این کتاب زحمت کشیده ام و حق این هفت سال زحمت نباید ضایع شود
و ایشان هم گفتند در شرایط سختی قرار گرفته اند، اعلام نام من در میان نامزدها نیز به این دلیل بوده که امیدوارند مشکل حل شود و اگر نام مرا در میان نامزدها اعلام نمیکردند دیگر عملا تلاشها بی معنی میشد چون نمیشود کسی که در میان نامزدها اعلام نشده برگزیده اعلام شود
روز اختتامیه با توجه به اینکه هیچ خبر تازه ای از دبیر اجرایی دریافت نکرده بودم و همانطور که از ابتدا هم کاملا حدس میزدم، به این نتیجه رسیده بودم که کتابم به عنوان برگزیده اعلام نخواهد شد اما به دو دلیل در مراسم حضور یافتم اول اینکه دبیر اجرایی به من گفته بود تا ثانیه آخر تلاش خواهد کرد و دوم اینکه در صورت عدم حضور در مراسم اختتامیه حق اعتراض را از خودم میگرفتم.
نهایتا در اواخر مراسم، نتایج بخش شعر نو اعلام شد ( بخشی که من درآن نامزد شده بودم) مجری گفت امسال برنده اول نداشتهایم و فقط یک شایسته ی تقدیر داشتهایم (کتاب جناب آقای حقی پور) و بدون اینکه نامی از من و کتابم بیاید سراغ بخش بعدی رفت.
درست بعد از اعلام نتایج بخش شعر نو و پیش از اعلام نتایج بخش بعدی، در میان سالن اجرای مراسم (تالار وحدت) ایستادم و صدای اعتراضم را همانجا به گوش مسئولان، دبیران جشنواره، رسانه های حاضر در سالن و حضار رساندم. و بیان کردم که من برگزیده ی داوران بوده ام اما حق من به دلیل مسایل غیر مرتبط با شعر ضایع شده و نباید چنین اتفاقی می افتاد. مجری برنامه سعی کرد در جملاتش وقفه ای ایجاد نشود . مسئولان جشنواره نیز سکوت کردند و مسئولان حراست سالن نیز به صورت محترمانه مرا دعوت به نشستن کردند. به ایشان گفتم پس از پایان صحبتم خواهم نشست. صبر کردند صحبتم تمام شد و پس از پایان صحبت من و نشستنم رفتند.
بعد از مراسم نیز مواردی پیش آمد که در این فرصت نمی گنجد
حالیا میدانیم برگزیده شدن در یک یا چند جشنواره در زندگی شعری یک شاعر تحول آنچنانی ایجاد نمیکند. چه کسی به یاد دارد سومین دوره فلان جشنواره ی شعر را چه کسی برد ؟ اما همه ما، شاعران بزرگ را با شعرهایشان و عملکردشان به یاد می آوریم. من نیز اگرچه کوچکم اما در آینده به عملکرد خودم نگاه خواهم کرد و خواهم گفت برای احقاق حقم تلاش کردم و بعد از آن هم در مقابل ضایع شدن حقم سکوت نکردم.
این وظیفه ایست که خود نتیجه است.
درود بر کسانی که پیرو حق هستند
9 اسفند 1400
کیانوش خانمحمدی
نتیجهی اعتراض و سایر اخبار مربوطه، منتشر خواهد شد.