منحصربهفرد بودن شخصیت نویسندهی مشهور آلمانی- آمریکایی «چارلز بوکوفسکی» بر کمتر کسی پوشیده است. آثاری همچون «عامهپسند»، «هالیوود» و... نشات گرفته از همین شخصیت خاص هستند و او همواره ردی از ویژگیهای خاصهی خود را در پشت قهرمانان اصلی داستانهای خود برای غافلگیر کردن مخاطب قرار میدهد.
بوکوفسکی نویسندهای است که طرفداران و علاقهمندان به سبک نویسندگی او، آگاه به این هستند که درروند خوانش داستانها، بخشی از زندگی و تجارب شخصی او را نیز میخوانند و این از سوی نویسندهای چون بوکوفسکی، جذاب و خواندنی به نظر میرسد.
«آدمکشها» مجموعهای کوچک و متشکل از 5 داستان کوتاه است. او در این داستانها دغدغهها و درگیریهای شخصیتهایی را به روایت نشانده که هریک بهنوعی با جامعهی خود و اتفاقات واقع در آن بیگانهاند و در تنهایی به سر میبرند.
این کتاب برای نخستین بار در سال 1973 در آمریکا به چاپ رسیده است و هماکنون ترجمه فارسی آن توسط «نشر نیماژ» در دسترس علاقهمندان قرار دارد. برای تهیه این کتاب خواندنی میتوانید به ویترین آنلاین «نبض هنر» مراجعه نمایید.
.
بخشی از این داستانها را باهم میخوانیم:
آن شب هوا سرد بود. هری از اتوبوس پیاده شد و دو تا بلوک بهطرف شمال رفت. تاریک بود، خیلی تاریک. بیل مشغول دود کردن سیگاری دستپیچ بود. تو فضای بازنایستاده بود، چون پشتش بوتهی عظیمی بود.
«سلام بیل.»
«سلام هری. آمادهای کار تازهی نونوآبدارتو شروع کنی؟»
«آمادهام.»
«بسیار خُب. داشتم محله رو شناسایی میکردم. فکر کنم جای خوبی گیرمون اومده. - متروکهس. یه کپه پول توشه. ترسیدی؟»
«نه. نترسیدم.»
«عالیه. خونسرد باش و دنبالم بیا.»
هری یک بلوک و نیم در امتداد پیادهرو به دنبال بیل رفت، بعد بیل راهش را از بین دوتا درختچه گشود و وارد چمنزار وسیعی شد. بهطرف پشت خانهی دوطبقهی بزرگی میرفتند. بیل دم پنجرهی پشتی ایستاد. پردهاش را با چاقو پاره کرد. بعد بیحرکت ایستاد و گوش داد. عین قبرستان بود. بیل پرده را از قلابش گرفت و از جا کند. ایستاده کنار پنجره مشغول کار بود. زمان نسبتاً زیادی گذشت و هری با خودش فکر کرد: «یا عیسی مسیح. تو رو خدا ببین باکی اومدیم دزدی...»
لینک خرید کتاب: آدمکشها
- به انتخاب پرستو جعفری - خبرنگار نبض هنر