«به هرکسی که رسیدیم مبتلای تو بود» دومین تجربهی شاعر ایرانی «مصطفی پارساپور» است که پیش از این اثر «بی شوق رها شدن» را در قالب رباعیهای عاشقانه و عارفانه و اجتماعی، روانه بازار کرده است.
او این بار در مجموعه شعر دوم خود، سراغ قالب دوستداشتنی و زیبای کلاسیک، یعنی غزل رفته است.
آنگونه که پیشتر گفتهایم، غزل از قالبهایی محسوب میشود که همواره در طول تاریخ ظهور شعر، توانسته طرفداران و مخاطبان خود را، چه شاعران و مخاطبان جوان و چه مخاطبان قدیمی تر، حفظ کند و همراه با سلیقهی مخاطبان خود انعطاف و رشد داشته باشد.
پارساپور نیز در این مجموعه، ضمن آنکه به قالب کلاسیک وفادار مانده، سعی کرده با زبانی نئوکلاسیک و حتی طنز، با مخاطبان جوانتر خود ارتباط برقرار کند.
این اثر 86 صفحه دارد و شامل 50 غزل با مضامین عاشقانه است که به همت نشر ایهام روانه بازار شده است.
مطالعه این اثر را به دوستداران قالب شعری غزل توصیه میکنیم. برای تهیه این اثر میتوانید به ویترین انلاین نبض هنر مراجعه نمایید.
با هم غزلی از این مجموعه را میخوانیم:
چقدر صورت ِماهِ شبت قشنگ شده
ستارگان به هم افتادهاند و جنگ شده
و آسمان بدون تو ابری است انگار
دلم برای تو تنها همیشه تنگ شده
منم که پای تو باریدهام به عمقِ دلم
ولی به جای شکفتن دل تو سنگ شده
برای شمع سوال است از سحر که افق
به سرخیِ دلِ من یا لب تو رنگ شده؟
کبوتر تو شدم رفتی و زمین خوردم
شکسته بال و پری در پیِ تو ننگ شده
هرآنچه فرصت دیدار میکند شیرین
به دستِ شومِ فلک لحظهای شرنگ شده...
لینک خرید کتاب: به هرکسی که رسیدیم مبتلای تو بود