«محمدرضا بایرامی» از زمره نویسندگانی است که در داستانها عمدتا از اتفاقاتی همچون دفاع مقدس الهام میگیرد و یا روایتهای او در بستر روستایی اتفاق میافتند.
«مردگان باغ سبز» اثری از این نویسنده است که به خاطراتی از زمان کودکی او بازمیگردد؛ زمانی که دو تن از اعضای حزب دموکرات آذربایجان پس از پذیرش شکست و انحطاط خود در حین عقبنشینی به سمت مرزهای شوروی، گذرشان به یکی از روستاهای مرزی در سبلان، با نام لاتران میافتد و یکی از آنها به هنگام پناهجویی در میان مردم این روستا کشته میشود.
این خاطره از دوران کودکی نویسنده و نقل آن توسط بزرگترهای آن منطقه، در ذهن او منبع الهامی شده تا داستان این کتاب را به نگارش درآورد.
داستان به طور کلی روایتگر خبرنگاری به نام «بالاش» است که در گذشته در بازار تبریز یک دورهگرد بوده و اکنون پس ازآشنایی با یک شاعر مشهور، به شعر روی آورده و سپس به دنیای روزنامه نگاری راه میابد.
او در دوران قشونکشی میان شاه و حزب توده، با برانگیخته شدن کنجکاویاش، تلاش میکند تا خود را به قزوین برساند تا از میزان پیشروی احزاب آگاه شود...
داستان دارای کشش بسیار و همچنین پر از فراز و نشیب است و از آنجایی که در بستر تاریخی و واقعی روایت شده، خواننده را به خوبی با خود همراه میسازد. این کتاب پس از ترجمه به زبان روسی توانست به عنوان کتاب سال مسکو انتخاب شود.
گفتنی است این اثر به همت نشر «افق» به چاپ رسیده و هم اکنون در ویترین آنلاین نبض هنر دردسترس علاقه مندان قرار دارد.
باهم بریده ای از این داستان را میخوانیم:
«همهی ده جمع شده بودند تا یک بار دیگر مردههای خود را بسپارند به خاک، مردههایی که از قبرها طوری بیرون آمده بودند که انگار روز محشر است و حسابرسی. و گمانم در آن روز سختترین کار همه این بود که استخوانها را درست بچینند کنار هم. طوری که آدمها قاتی نشوند... و من با این دو تا چشمهایم چه چیزها که ندیدهام!"»
لینک خرید کتاب: مردگان باغ سبز