دختران و زنان در جامعهی ایرانی همواره منبع الهامی برای خلق داستان بودهاند؛ داستانهایی برگرفته از سختیها و رنجهاییکه جنس زن از ابتدای تاریخ متحمل آنها بوده و از نگاهی غلط و متعصبانه نشات میگیرد. نگاهی که بسیاری از فعالیتهای روزمره را برای جنس مذکر عادی دانسته؛ اما زمانی که همین اعمال را جنس مونث انجام دهد، نگاه جنسیتی و نادرست جامعه ایرانی -بالاخص جامعه سنتی- آنها را خارج از چارچوب تلقی میکند... و چه بسیارند زنانی که قربانی همین نگاه غلط شده و بخاطر انجام کوچکترین کارها، یا جان خود را از دست دادهاند و یا فرصت زندگی آرام را...
«سیاهگلیمان» داستانی در همین باب است. نویسندهی این اثر «گلاله نوری» است که در طی روایتی زیبا، تصویری از یک جامعهی متعصب را پیش چشم خواننده قرار میدهد.
سیاه گلیمان روایت دو خانواده است که از روستا به شهر آمدهاند و برای امرار معاش و گذران زندگی، گاه مجبور به رفتوآمد مجدد به روستای خود هستند و در این بین اتفاقات هولناکی برای آنان رقم میخورد.
آنچه به زیبایی این داستان افزوده، دایره وسیعی از واژگان درخور و مناسب با فضای داستان است. این ویژگی باورپذیری نقشها و شخصیتها را برای مخاطب دلپذیرتر نموده است.
این اثر به همت نشر «ایهام» روانه بازار شده و هماکنون در ویترین آنلاین نبض هنر در دسترس علاقهمندان قرار دارد.
تجربهی این داستان کوتاه و زیبا را مخاطبان علاقهمند به این سبک و سیاق داستاننویسی پیشنهاد میکنیم.
بریدهای از این داستان را با هم مرور میکنیم:
«پسرها را کاری ندارم هر چقدر میلشان کشید درس بخوانند. اما دخترها را اجازه نمیدهم. آقا ابراهیم در حالی که داشت آتش حنجرهاش را چاق میکرد، در ادامه گفت: آخر چی چی یاد بگیرد مرد خدا؟ اصـلا زن را چـه به سـواد؟ که چه بشـود؟ همیـن که دختـر زورش رسیــد سینـی چـای را بلنـد کنـد بایـد شوهــرش داد و فرستـادش پی خـانـهی شـوهر. همین خرامان دختر بزرگم هرسال یک تختهفرش دوازده متری میبافد. اگر درس میخـواند که مجال هنرآموزی نداشت. کار زن جماعت رفتوروب و پختوپز و رسیدگی به امور خانه است. همان کاری که اجداد ما هزاران سال پیش از زنان توقع داشتند....»
لینک خرید کتاب: سیاه گلیمان