«میلان کوندرا» نویسنده مشهور و پرهوادار اهل جمهوری چک است که در ایران نیز نظر خوانندگان بسیاری را به خود جلب کرده است.
خوانندگان ایرانی، کوندرا را به واسطه اثر بسیار مشهورش «جاودانگی» میشناسند. از دیگر آثار این نویسنده میتوان به «والس خداحافظی»، «آهستگی»، «هویت» و... اشاره نمود.
سبک نویسندگی او بسیار ویژه و منحصر بهفرد است. او حرفهای جدی و عمیقی میزند، خواننده را بیدار و آگاه میسازد و گویی ایستاده و شانههای او را تکان میدهد تا لایههای عمیق نوشتههایش را به او منتقل کند. او گاها زبان طنز را در نوشتههایش ترجیح میدهد؛ اما هدف او طنز نیست. هدف او نشاندن پوزخندی بر چهرهی مخاطبش است تا در طی آن آگاهی را درون او به وجود آورد.
«زندگی جای دیگری است» اثر ارزشمند دیگری از این نویسنده است که شاید بیش از سایر کتابهای او دارای جنبههای طنز باشد.
داستان روایتگر تحولی است که در زندگی یک شاعر جوان به وقوع میپیوندد. جوانی که از کودکی نزد مادری هنردوست رشد میکند؛ عاشق شعر است و در جوانیاش به شاعری قابل تبدیل میشود.
اما زندگی این شاعر در میانه انقلاب کومونیستی، طور دیگری رقم میخورد. شخصیت ساده و بیادعای او، در بستر حکمفرمای سیاسی، از او هیولایی بیبدیل میسازد... و اینجاست که هنر او به جنایتی تبدیل میشودکه بیشتر و بیشتر از ذات درونی آن دور شده و ضد آزادی و ضد جوهرهی اصلی هنر به کار گرفته میشود...
این رمان شاید یکی از جسورانهترین و نقادانهترین آثار میلان کوندرا باشد که در پشت زبان طنازانهاش حرفهای بسیاری برای گفتن دارد...
اگر علاقهمند به آثار میلان کوندرا هستید این اثر را به شما توصیه میکنیم.
گفتنی است این کتاب به همت «پانتهآ مهاجر کنگرلو» ترجمه شده و توسط نشر نو وارد بازار نشر شده است.
برای دسترسی آسانتر به این اثر میتوانید به ویترین آنلاین نبض هنر مراجعه نمایید.
بریدهای از این کتاب ارزشمند را تقدیم نگاهتان میکنیم:
«آن زمان سال ۱۸۷۰ بود و از دور صدای توپهای جنگ بین فرانسه و پروس در شارلویل شنیده میشد. برای فرار، موقعیتی استثنایی و مناسب بود، چون هیاهوی جنگ جاذبه نوستالژی را در شعرا تقویت میکند.
بدن کوتاه و پاهای ستبرش در لباس سربازی است. در سن هجده سالگی، لرمونتف برای اینکه از مادربزرگ و عشق مزاحم مادرانهاش فرار کند، سرباز شد. قلم را ـ که کلید روح شاعر است ـ با هفت تیرش ـ که کلید درهای دنیاست ـ معاوضه کرد. چون هنگامی که گلولهای را به سینه کسی شلیک میکنیم، انگار خودمان را داخل این سینه میکنیم؛ و سینه دیگری، دنیاست.
یارومیل، از لحظهای که از آغوش مادرش دل کند، بیوقفه میدوید و صدای پاهایش چنان درهم میآمیخت که غرش توپ را در خاطر زنده میکرد...»
لینک خرید کتاب: زندگی جای دیگری است