«ناهنجاری» نام اثری از اروه لو تلیه، نویسنده و زبانشناس فرانسوی است. درونمایه این رمان همانند نامش چنان غیر قابل پیشبینی است که نمیتواند آن را به ژانر مشخصی نسبت داد. شخصیتهای مختلف، این داستان را به ژانرهای مختلف پلیسی، فلسفی، روانشناسی، علمی-تخیلی و معمایی میکشانند، تا جایی که خواننده میتواند ناهنجاری به وجود آمده را در جریان مطالعه این کتاب تجربه کند.
داستان این رمان درباره پرواز پاریس-نیویورک است که با مسافران متعددی سفرش را آغاز میکند. در میان مسافران از مجرم و جانی گرفته تا موسیقیدان، وکیلی جاهطلب و معماری هفتاد هشتاد ساله وجود دارد. همچنین یک بیمار مبتلا به سرطان لوزالمعده، دخترکی که عاشق قورباغهاش است و نویسندهای که نام آخرین کتابش «ناهنجاری» است!
در مسیر پرواز، این هواپیما با ابر عظیمی برخورد میکند و تکانهای شدیدی را تجربه میکند. هر چند هواپیما سرانجام از آن وضعیت وحشتناک عبور میکند و تمام مسافران به خیال نجات یافتن، نفس راحتی میکشند اما وضعیتی که در انتظار آنهاست تکاندهندهتر از طوفانی است که از آن گذر کردهاند...
وقتی خلبان هواپیما از برج مراقبت میخواهد که در فرودگاهی آمریکایی فرود بیاید، برج مراقبت بهجای درک وضعیت بحرانی هواپیما و صدور فوری اجازه فرود، سؤالهای متعددی از خلبان میپرسد تا هویت او را شناسایی کند. لحظاتی بعد جنگندههای ارتش در دوطرف هواپیما ظاهر میشوند و خلبان را تهدید میکنند اگر از دستورات اطاعت نکند بلافاصله نابود خواهد شد. هیچکس نمیداند چه اتفاقی افتاده است اما مسافران به زودی میفهمند که همین هواپیما ماهها پیش با همینمسافران در فرودگاه فرود آمده است! گویا زمان برای مسافران این هواپیما متوقف شده و دیگر هیچچیز مثل قبل نخواهد بود...
رمان «ناهنجاری» در پی به تصویر کشیدن هراسهای وجودی انسان و ذهن او در مواجهه با پدیدههای غریب و ناآشنا است و در این مسیر شخصیتهای گوناگونی را بررسی میکند. به همین دلیل است که این رمان درونمایههای گوناگونی نیز دارد؛ از جمله جنگ، بیماری، بهرهبرداری جنسی، روابط عاشقانه یا مشکلات زیستمحیطی.
اوره لو تلیه برای نوشتن این اثر در سال ۲۰۲۰ برنده جایزه ادبی گنکور شد که مهمترین جایزه ادبی فرانسه است. برخی از کارشناسان و منتقدان عقیده دارند که این اثر یکی از مهمترین آثار ادبیات معاصر فرانسه است. این کتاب توسط نرگس کریمی به زبان فارسی برگردانده و توسط نشر افق چاپ و منتشر شده است. برای تهیه این اثر میتوانید به ویترین آنلاین نبض هنر مراجعه کنید.
در ادامه بخشی از این اثر را با هم میخوانیم:
« جوانا در دلش میخندد. پریور در بهترین حالت ممکن فقط تصور مبهمی از اینکه سیمون لعنتی کیست دارد، اما رئیس یک شرکت بزرگ دارویی، با ارزش سیمیلیارد دلار، نباید کوچکترین ضعف و شکستنی از خودش نشان دهد. یک کلیسای گوتیک... چقدر رقتآور!
جوانا به دفتر مرکزی ولدئو در فیلادلفیا نقل مکان کرده، نزدیک وکیل جوان کارآموز که پروندهها را پیگیری و آنها را منتقل میکند. هفت سال است که شرکت داروسازی برای انجام اکثر کارهای مالی و پیشنهادهای خرید سهام مشتری موسسه دنتون و لاول است، سه ماه است که جوانا آنجا کار میکند و دو ماه است که پریور مستقیما طرف صحبتش است. در همان اولین دیدارشان، پریور با همان طرز صحبتکردن آهسته که خاصی تگزاسیهاست و آن لبخند پیروزمندانه و با اعتماد به نفس میگوید:
- استاد، بهم بگید میدونید چرا بین اینهمه احمق دنتون و لاول شما رو انتخاب کردم؟
- اجازه بدید حدس بزنم آقای پریور! شاید چون من با رتبه اول دانشگاه استنفورد فارغالتحصیل شدم، بدون شک به اینخاطر که یک زن جوان هستم، و حتما چون سیاهپوستم. و البته برای اینکه در تمام پروندههام علیه سفیدپوستهایی که شما در دانشگاه هاروارد باهاشون درس خوندید برنده میشم.
پریور از خنده منفجر شد.
- بله استاد! و چون شما تنها کسی هستید که جرئت میکنه همچین جوابی بده.
- ولی آقای پریور! من وکالت شما رو فقط چون میتونید ازم حمایت کنید قبول کردم.»
لینک خرید کتاب: ناهنجاری