«پیمان اسماعیلی» نویسنده ایرانی موفقی است که توانسته بهواسطه کتابهای خود، جوایز معتبر بسیار زیادی کسب کند.
او بیش از این کتابهایی نظیر «برف و سمفونی ابری»، «همین امشب برمیگردیم» را در کارنامه کاری خود دارد که این آثار توانستهاند جوایزی نظیر جایزه روزی روزگاری، جایزه مهرگان، هوشنگ گلشیری و همچنین جوایز بسیاری از سوی منتقدان و مطبوعات را برای این نویسنده به ارمغان آورند.
«جیبهای بارانیات را بگرد» مجموعه داستانهای کوتاهی از پیمان اسماعیلی است که شامل هشت داستان کوتاه و تأملبرانگیز میباشد.
نکته حائز اهمیت داستانهای اسماعیلی، به تصویر کشیدن تنهایی و وادار کردن مخاطب به هم ذات پنداری با مخاطبان است. او در این اثر نیز تنهایی انسانهایی را بهواسطه قلم جذابش به تصویر کشیده که مخاطبان را با تنهایی و افکار این قهرمانها همراه میسازد.
از مردی که در تنهایی خود به یاد همسر و همراهش میافتد و تا زنوشوهری که کارشان گوش دادن به مکالمات همسایگان است؛ همه جزئی از داستانهای جذاب و زیبای این مجموعه هستند.
این اثر زیبا توسط نشر چشمه وارد بازار شده و مانند همیشه، مجموعه داستانهای کوتاه را به اهالی فرهنگ و دوستداران کتابخوانی پیشنهاد میکنیم که شاید فرصت کمتری برای تجربهی داستانهای بلند دارند.
برای تهیه این اثر میتوانید به ویترین آنلاین نبض هنر مراجعه نمایید.
باهم بریدهای از این داستانها را میخوانیم:
مرد به سایهٔ سرباز نگهبان خیره میشود که کمی کش میآید و روی سطح سیمانی خودش را جلو میکشد. بعد درست کنار نوشتهٔ آن سربازِ مشهدی بیحرکت میماند.
«منوچهر گفت که میخواستی بیایی پیش من. گفت که گیر افتادی و الان هم اوضاعت روبهراه نیست.»
«منوچهر نباید این چیزها را به تو میگفت.»
صدای بلند مارش نظامی تمام پادگان را میگیرد. انگار هزار نفر جمع شدهاند و باهم روی طبل میکوبند. دختر گوشهایش را میگیرد و به مرد خیره میشود. مرد از سرِجایش بلند میشود و چندبار به هوا میپرد تا شاید از پنجرهٔ کوچک زیر سقف توی پادگان را ببیند، اما نمیشود. چند ثانیه بعد صدای مارش، خودبهخود قطع میشود.
«تا دو سه روز دیگر دوباره همه را برمیگردانند آن جلو. احتمالاً من را هم با خودشان میبرند؛ یعنی حتماً میبرند. دیدبان میخواهند. هر چهقدر بیشتر، بهتر. اینجا ماندگار نیستم.»
لینک خرید کتاب: جیبهای بارانیات را بگرد