ازجمله خوشنام ترین حقوق دانهای تاریخ معاصر ایران سرهنگ جلیل بزرگمهر است. بخصوص در وکالتی که بابت دفاع از دکتر مصدق به عهده گرفتند .در شب سرهنگ جلیل بزرگمهر که در ساعت پنج بعد از ظهر سه شنبه بیستم اذر در تالار فردوسی برگزار می شود ، دکتر ناصر تکمیل همایون ؛ دکتر شیرین بزرگمهر و هوشنگ گلمکانی سخنرانی خواهند کرد و سپس مستند " وکیل عاشق " به نمایش در می اید .
سرهنگ جلیل بزرگمهر به سال ۱۲۹۱ خورشیدی در آستارا چشم به جهان گشود. پدرش، مرحوم شیخ عبدالحمید به لحاظ اصالت به طوایف یدی اویماق لنکران قفقاز میپیوندد.
بزرگمهر پس از تحصیل مقدماتی به خدمت در ارتش ایران پرداخت و در ۱۳۱۳ به درجه ستوان دومی پیاده نایل شد. او دانشکده افسری و نیز دوره دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران (۱۳۱۸- ۱۳۱۵) را نیز گذراند و در ۱۳۲۹ به درجه سرهنگی ارتقا یافت. در خرداد ۱۳۳۱ دوره فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ را تمام کرد و از مرداد ۱۳۳۱ عهدهدار فرماندهی هنگ پیاده نادری (معروف به سربازخانه قصر) در تهران که جزو لشگر ۲ زرهی بود، گردید. از ۱۶ شهریور ۱۳۳۱ به فرمانداری نظامی آبادان (پس از خلع ید از انگلیسها) منصوب شد. در نیمه اردیبهشت ۱۳۳۲ به دادگاه عالی انتظامی قضات در دستگاه دگرگونشده اداره دادرسی ارتش که طبق لوایح قانونی دکتر مصدق بنیانگذاری شده بود به نام دادیار منتقل گردید. لیکن دکتر مصدق او را به وزارت دارایی با سمت رئیس اداره کل غله و نان مامور داشت. بزرگمهر خود میگوید:
«حدود سه ماه و سه روز در اداره غله بودم. سه روز بعد از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، گویا با تلقین سیدضیاءالدین طباطبایی به سپهبد زاهدی، نخستوزیر زمان، و خطرناک معرفی کردن من در سمت ریاست اداره غله، مرا از اداره غله بیرون کردند... [دیگر] کاری در ارتش نداشتم و بنا شد جزو هیئتهای بازرسی منتخب بازرسی کل کشور (وزارت دادگستری) به استانها و شهرستانها بروم که وکالت مصدق را به شرحی که بعدها خواهد آمد خودم برای خودم تدارک دیدم».
او در دادگاه نظامی، وکالت تسخیری دکتر محمد مصدق را بر عهده گرفت. اما در اندک مدّت، چنان اعتماد موکل خود را جلب کرد که در دادگاه تجدیدنظر، از طرف خود دکتر مصدّق به عنوان وکیلمدافع برگزیده شد.
نویسنده نامی، بزرگ علوی (۱۳۷۵- ۱۲۸۲) درباره کار مهمّ سرهنگ بزرگمهر در کتابِ نامههای برلن (به کوشش ایرج افشار) چنین گفته است:
«در عرض دویست سال از زمان پایهگذاری سلسله قاجار و پهلوی تا سرنگونی محمدرضا شاه هیچ یک از نخستوزیران ایران نتوانستهاند مانند دکتر مصدّق بنیادی چنین پابرجا در تاریخ باقی گذارند که آثار آن قرنها نام او را زنده نگاه خواهد داشت. [از او] چیزی جز تقریرات باقی نمانده است که سیاستمدار کار کشته در ناگوارترین ساعات زندگیاش، در روزهایی که جانش هر آن در خطر بوده است، برای وکیل مورد اعتمادش سرهنگ جلیل بزرگمهر نقل کرده است و وی جرات داشته است آن ها را برای ایرانیان حفظ کند.
بنا بر مقدمهای که ایرج افشار بر تقریرات نوشته، همه یادداشتهای سرهنگ بزرگمهر را دکتر مصدّق خوانده و مطالعه کرده، در حواشی آن علامتهایی گذاشته است، حاکی از این که تصحیح و تاکید مطالب [را] در نظر گرفته بوده. دلیل صحت، سپاسگزاری موکل از «رفتار جوانمردانه» وکیل است که دوازده سال پس از محاکمه دستوری ابراز کرده، «بقا و سلامت ایشان و خانواده محترمشان را از خدا» خواستار شده است. یک دلیل دیگر، توافق نکتههای عمده تقریرات با ذکر خاطراتی است که دکتر مصدّق در گفتارهای سیاسی در شرح احوال خود در مجلس و محافل ابراز داشته است».
سرهنگ بزرگمهر در سال ۱۳۲۰ با منیژه صالح (برادرزاده الهیار صالح) ازدواج کرد و چهار فرزند به نامهای سیمین، شیرین، فرهاد و فرزاد داشت. او در دوم مهرماه ۱۳۸۶ در سن ۹۵سالگی دیده از جهان فرو بست.