مؤلف: آلبر شمبون
مترجم: احمد شاملو
«غوطه خوردن در خاطرههای بیمارگونهی خویش، هرگز با احساس لذتی همراه نیست. ولیکن مصائبی هست که اثر آن هرگز محو نمیشود، نه بر روح، نه بر دل، و نه بر کالبد آدمی. با این وجود _ به رغم نومیدی خوفانگیزی که گاه گاه دل و جان ما را میآکند و روحمان را به جانب تباهی و خشکی میکشد _ ما بازگشتگان از مسلخ را میباید از این که توانستهایم «به بازی با بازیچهی زندگی» ادامه دهیم بسی رضایتمند و دلشاد دانست.
ما برای این بازگشت بیش از آنچه در توان و جسم و روح آدمی است مبارزه کردهایم. ما در این مبارزه یک دم از پا ننشستیم و پنداشتیم «آزادی» به ما امکان خواهد داد که هر چیز را بدان گونه که به هنگام گرفتاری وانهاده بودیم بازیابیم. پنداشتیم که چون آزادی را بازیابیم، هم بدان دنیایی که در آن تولد یافتهایم و در آن رشد کردهایم و در آن زیستهایم باز میگردیم. چه زود دریافتیم که دیگر هیچگاه به بازیافتن راه آن دنیا توفیق نخواهیم یافت. چه زود دانستیم که رد دنیای خود را الیالابد گم کردهایم.»