مؤلف: گیتا گرکانی
بخشی از متن کتاب:
«از همون اول عاشقش شدم، اما جرأت نداشتم جلو برم. جرأت نداشتم حرف بزنم. بعد زد به سرم کاری بکنم که هرگز کسی براش نکرده باشه. تصمیم گرفتم هرشب برم پای پنجرهی اتاقش. میدونی، مثل عاشقای توی فیلمهای خارجی. از اونها که عاشق زیر پنجرهی معشوق ساز میزنه و آواز میخونه...»