مترو
مترو

مترو

نشر نگاه
قیمت: ۲,۹۵۰,۰۰۰ ریال

مؤلف: هاروکی موراکامی

مترجم: گیتا گرکانی

بخشی از متن کتاب:
«بعد از دستگیری اعضای اصلی فرقۀ اوم، افراد کمتری از مکافات می‌ترسیدند، اما باز سر باز زدن‌ها ادامه داشت، «عارضه‌های من زیاد جدی نیست، پس گزارش در این باره ارزشی ندارد.» یا بیش از یک مورد، بازماندگان مایل به مصاحبه بودند، اما خانواده‌شان نه: «همۀ ما را درگیر نکنید.» شهادت‌ مأمورین دولتی و کارمندان مؤسسه‌های مالی هم در دسترس نبود.
به دلایل عملی مشابه، مصاحبه با خانم‌ها هم کم است، چون معلوم شد یافتن آن‌ها فقط با استفاده از اسم دشوارتر است. دوشیزگان جوان، در ژاپن فقط حدس می‌زنم ـ دوست ندارند غریبه‌ها از آن‌ها زیاد سؤال کنند. با این حال، تعدادی، علی‌رغم مخالفت خانواده، پاسخ دادند.
درنتیجه، از میان هزاران قربانی، فقط شصت نفر را یافتیم که حاضر به همکاری بودند و این حجم عظیمی از کار را می‌طلبید.
در روند شکل‌گیری مصاحبه‌های مکتوب، نوشته‌ها را برای مصاحبه‌شونده‌ها فرستادیم تا صحت آن‌ها را بررسی کنند. من یادداشتی اضافه کردم و از آن‌ها خواستم که اگر چیزی وجود دارد که «مایل نیستند در چاپ بیاید» و اینکه متن چه‌طور باید جرح و تعدیل شود، من را مطلع کنند. تقریباً هرکسی می‌خواست بخشی تغییر کند یا حذف شود، و من این کار را می‌کردم. اغلب مطالب حذف شده، جزئیات روشنی دربارۀ زندگی مصاحبه‌شونده بود که من، به عنوان نویسنده، به‌خاطر از دست‌دادن آن متأسف بودم. گاه‌وبی‌گاه، پیشنهاد دیگری به آن‌ها ارائه می‌دادم تا تأیید کنند. بعضی مصاحبه‌ها تا پنج‌بار دست‌به‌دست شد. تلاش‌ها برای پرهیز از هر نوع سناریوی سودجویانۀ رسانه‌ای بود که به‌احتمال سبب می‌شد، مصاحبه‌شونده‌ها سر تکان بدهند و بگویند: «قرار نبود، این‌طور باشد.» یا «شما به اعتماد من خیانت کردید.» کارها زمان می‌برد.
بعد از همۀ آن هماهنگی‌های دقیق و وقت‌گیر به شصت‌ودو مصاحبه رسیدیم. اگرچه، همان‌طورکه گفته شد، دو نفر در لحظۀ آخر انصراف دادند؛ آن هم دو شهادت بسیار صریح. برای حذف بخشی از متن نهایی بسیار دیر بود. من، صادقانه، حس می‌کردم، انگار بخشی از تن خودم را قطع می‌کنم؛ اما «نه» یعنی «نه». مخصوصاً وقتی از آغاز روشن کرده‌بودیم قصد ما احترام به نظر هریک از افراد است...»

مولفین و انتشارات
تمامی نتایج پروفایل‌ها
رویدادها
تمامی نتایج رویدادها
در ویترین
تمامی نتایج ویترین