مؤلف: نله نویهاوس
مترجم: فروغ مهرزاد
بخشی از متن کتاب:
«به افسران تیم بررسی شواهد سلام گفت و آماده بود تا درون حفرهی زیر مخزن، جایی که بخش پایینی مخزن قرار داشت پایین رود. از آنجا که او یکی از معدود انسانشناسان بخش قضایی آلمان بود، بدون شک مناسبترین فرد در این کار بود و تخصصش استخوانهای انسان. باد حالا باران را تقریباً افقی در مسیر باز جاده حرکت میداد. پیا داشت یخ میزد. آب از لبهی کلاه بیسبالش چکه میکرد و پاهایش به تودهای از یخ تبدیل شده بود.
او به مردان تیم انهدام که بیکار اطراف آشیانه هواپیما از فلاسک قهوهی داغ مینوشیدند حسادت میکرد. مانند همیشه هنینگ با دقت زیاد کار میکرد؛ وقتی مجموعهای استخوان جلویش بود، زمان و هر چیز دیگری معنایش را برای او از دست میداد. او زیرمخزن زانو زد، روی اسکلت خم شد و استخوانی بعد از استخوانی دیگر را بررسی کرد. پیا دولا شد تا زیرمخزن را نگاه کند، نردبان را نگه داشت به طوری که درون گودال نمیافتاد...»