آتن و اورشلیم
آتن و اورشلیم

آتن و اورشلیم

نشر نگاه
قیمت: ۵,۲۵۰,۰۰۰ ریال

مؤلف: لف شستوف

مترجم: محمدزمان زمانی جمشیدی

«آتن و اورشلیم»، «فلسفۀ دینی»، این واژه‌ها می‌شود گفت به یک معنی‌اند و هم‌پوشانی دارند. و هم‌زمان به یک اندازه رازآلودند، و پادگوییِ [یا تناقض] ذاتی‌شان اندیشۀ مدرن را به همین اندازه خشمگین می‌کند. آیا سزاوار‌تر نیست قیاسی دوشاخ [یا ذوالقرنین] را این‌گونه پیش نهیم: آتن یا اورشلیم، دین یا فلسفه؟ اگر بخواهیم به حکمِ تاریخ چنگ زنیم، پاسخ روشن خواهد بود. تاریخ به ما می‌گوید که بزرگ‌ترین نمایندگان روح بشر، به مدت حدوداً دوهزار سال، همۀ کوشش‌هایی را که برایِ به ستیزه کشاندنِ آتن با اورشلیم صورت گرفت رد کردند، که هماره با شوروحرارت به عطفِ «و» بین آتن و اورشلیم اذعان کرده‌اند و سرسختانه «یا» [بین آن دو] را باطل دانسته‌اند. اورشلیم و آتن، دین و فلسفۀ عقلانی، همیشه با صلح و صفا کنار هم زیسته‌اند. و این صلح و صفا برای انسان‌ها پشتیبان گرامی‌ترین آرزوهایشان بود، چه این آرزوها برآورده شده باشند، چه نه.
اما آیا می‌توان به داوریِ تاریخ تکیه کرد؟ آیا تاریخ «داورِ بدنهادِ» آن افسانۀ عامیانۀ روسی نیست که دو طرف دعوا در سرزمین‌های مشرک، خود را موظف می‌دیدند به او رو آورند؟ تاریخ در داوری‌هایش خود را با چه چیزی راهنمایی می‌کند؟ مورخان میل دارند بر این باور باشند که هرگز داوری نمی‌کنند، که تنها به روایت «آنچه رخ داده» خرسندند، که چیزهایی را از گذشته بیرون می‌کشند و «فکت‌ها»یی را پیش روی ما می‌گذارند که یا فراموش شده‌اند یا در گذشته از دست رفته‌اند. مورخان نیستند که «احکام» را بیان می‌کنند؛ حکم‌ها از خودِ فکت‌ها می‌ایند یا پیشاپیش در آنها گنجانده شده‌اند. از این نظر مورّخان هرگز خود را از دیگر سخنگویان علوم تحصّلی [یا پوزیتیو] متمایز نمی‌کنند و نمی‌خواهند متمایز کنند: فکت از دیدِ ایشان دادگاهِ فرجامین و برین است؛ محال است از آن به کس یا چیز دیگری رجوع و درخواست فرجام‌خواهی کرد.
بسیاری از فلاسفه، به‌ویژه فلاسفۀ مدرن‌، را همان‌قدر فکت‌ها به خواب مغناطیسی فروبرده‌اند که دانشمندان را. به سخن آنها گوش دهیم: فکت‌ها خود پیشاپیش حقیقت هستند. اما فکت چیست؟ چطور باید فکت را از افسانه یا فرآوردۀ خیال تمیز داد؟ درست است، فلاسفه امکان هذیان‌ها، سراب‌ها، رؤیاها و… را می‌پذیرند؛ و بااین‌حال به‌ندرت دریافته‌اند که اگر مجبور باشیم فکت‌ها را از تودۀ داده‌های مستقیم یا غیرمستقیمِ آگاهی جدا کنیم، بدان‌معناست که فکت به‌خودی‌خود آن دادگاهِ فرجامین را تشکیل نمی‌دهد. این امر یعنی ما خودمان را با برخی هنجارهایِ ازپیش‌ساخته جلویِ هر فکتی قرار می‌دهیم، با «نظریه»ای که پیش‌شرط امکان جست‌وجو و یافتن حقیقت است. آن هنجارها کدام‌‌اند؟ این نظریه چیست؟ از کجا برای ما پیدا می‌شوند، و ازچه‌رو باید چنین سبکبالانه به آنها اعتماد کنیم؟ یا شاید پرسش‌های دیگری باید درانداخت: آیا ما به‌راستی دنبالِ فکت‌هاییم؟ آیا واقعاً فکت‌ها هستند که بدان‌ها نیاز داریم؟ و آیا فکت‌ها تنها یک دستاویز، حتی پرده و پوشش نیستند که در پش سرشان همانا دیگر مطالباتِ روح پنهان شده‌ است؟

مولفین و انتشارات
تمامی نتایج پروفایل‌ها
رویدادها
تمامی نتایج رویدادها
در ویترین
تمامی نتایج ویترین