بر پشت ببر
بر پشت ببر

بر پشت ببر

نشر نگاه
قیمت: ۳,۲۵۰,۰۰۰ ریال

مؤلف: زولفو لیوانلی

مترجم: ایلناز حقوقی

بخشی از متن کتاب:
«کودکان نان را در ماست فرو کردند. می‌خواستند بستنی را بخورند که پادشاه فریاد کشید: «دست نگه دارید! مبادا آن بستنی را بخورید!» معلوم بود که زهر در آن بستنی خامه‌ای غلیظ بود. وگرنه فرستادن این چیز مسخره چه دلیلی داشت؟ اعضای خانواده دور میز با تعجب از بستنی دست کشیدند. اما ناگهان دید پسر بزرگش با رد سفید بستنی دور دهانش به او نگاه می‌کند. با خودش گفت: ای وای، فرزندم از دست رفت. شاهزاده‌ام از دست رفت. کودک ترسیده بود، اما به ذهن هیچ‌کس خطور نمی‌کرد که بستنی زهرآلود باشد. عجیب بود؛ کسانی که سینی را آورده بودند چنگال، قاشق و چاقو نگذاشته بودند. هیچ چیزی نبود که بشود با آن غذا خورد. ازاین‌رو شاهزاده با انگشتانش به غذا هجوم برده بود. او و دیگران گمان می‌کردند پدرشان از این کار عصبانی شده و فریاد زده است «دست نگه دارید!» به‌هرحال در کاخ بزرگ شده و هرگونه آداب معاشرت و ادب را آموخته بودند. فرزندان متمدنی بودند که از استادانی خاص پیانو، نمایش، فرانسوی و ایتالیایی یاد گرفته بودند. بستنی خوردن با دست دیگر از کجا آمده بود؟
پادشاه همه‌شان را از نظر گذراند. تصمیم گرفت چیزی نگوید. به‌هرحال پسرش بستنی را خورده بود. اگر قرار بود اتفاقی بیفتد می‌‌افتاد. ترساندن کودک مفهومی نداشت. شاید هم بیخودی گرفتار وهم شده بود. به‌آرامی به سمت اتاقی رفت که برایش آماده کرده بودند. ظرف ماست و بطری آبِ دربسته در دستانش بود. دم در اتاقش ایستاد و به خانواده و خدمتکارانش گفت: «شب به‌خیر. خدا به همه‌چیز واقف است. او از ما محافظت و مراقبت می‌کند. ان‌شاءالله که فردا روز بهتری‌ است.» بیش از سی نفر، اعم از کودک و نوجوان، مؤدبانه به خاقان والامقام شب به‌خیر گفتند. پس از اینکه در را بست، نخست خانواده و بعد خدمتکاران با انگشت شروع به خوردن بستنی کردند.»

مولفین و انتشارات
تمامی نتایج پروفایل‌ها
رویدادها
تمامی نتایج رویدادها
در ویترین
تمامی نتایج ویترین