عشق و یک دروغ
عشق و یک دروغ

عشق و یک دروغ

نشر نگاه
قیمت: ۲,۸۵۰,۰۰۰ ریال

مؤلف: مارگریت وست

مترجم: میمنت دانا

بخشی از متن کتاب:
«میز سیسیلی و دخترک ساده‌ای که به نام کاتی خوانده شده بود نزدیک میز بوکانان‌ها بود. سیسیلی با گردن کشیده خیلی راست نشسته و چشم‌ها را به بشقاب جلوش دوخته بود، یک لباس شب به رنگ مشکی پوشیده بود. او تا قبل از اینکه به نیوکی بیاید این لباس را خیلی دوست می‌داشت و مورد توجهش بود. ولی بعداً که در هتل اسراف و زیاده‌روی زن‌ها را دید متوجه شد که تا حدی لباسش ساده و معمولی و ارزان به نظر می‌رسد و در نتیجه با انزجار آن را می‌پوشید. تنها زر و زیورش یک رشته مروارید مصنوعی بود که به گردن بلند و خوش‌ترکیب خود می‌انداخت. سیسیلی با همه‌ی کسر و کمبودی که در سر و لباس داشت شایستگی و تمایز خاصی داشت، موهایش بی‌نهایت زیاد بود و حتی خشمی که در قیافه‌اش خوانده می‌شد او را زیباتر می‌نمود.
بوکانان متوجه شد که سیسیلی مطلقاً حرف نمی‌زند و تکه‌های نان را بین انگشتانش با عصبانیت خرد می‌کند.
او ناگهان احساس کرد که به طور مبهمی متأثر شده است، جملات پرشور و هیجانی‌ای که از دهان این دختر خارج شده بود دریچه‌ی جدیدی به دورنمای زندگی بوکانان باز می‌کرد و همان طوری که چشم به سیسیلی دوخته بود وی را در شیک‌ترین لباس‌ها و زیباترین جواهرات مجسم می‌کرد و با خود می‌گفت «چه فرق می‌کند او الان هم زیباست، خیلی زیباست.»
بوکانان چنان محو تماشای سیسیلی بود که سوپ دست‌نخورده در مقابلش سرد شد.
زن فیلیپ خم شد و دستی به بازوی راجر زد و گفت:
_ راجر! چه خبر است؟ چه چیز تو را چنین خیره کرده؟
بوکانان تکانی به خود داد و از روی عذرخواهی خنده‌ای کرد و گفت:
_ هیچ، فقط فکر می‌کردم.
زن فیلیپ با لحن مسخره آمیز گفت:
_ بهتر است بگویی در رؤیاها سیر می‌کردی، اصلاً دست به سوپ نزده‌ای، فیلیپ: گیلاس راجر را پر کن. راجر فوری با دست سر گیلاس شامپاینی را پوشانید و گفت:
_ نه متشکرم، امشب میل ندارم.»

مولفین و انتشارات
تمامی نتایج پروفایل‌ها
رویدادها
تمامی نتایج رویدادها
در ویترین
تمامی نتایج ویترین